و سنّت پيامبر اكرم (ص) مىباشد، و چون
دانشهاى اسلامى اعمّ از عقلى و نقلى، مانند آب كه از چشمه جوشان و سرازير مىشود،
از كتاب و سنّت ريزش و تراوش مىكند، لذا واژه ينابيع را براى آنها استعاره فرموده
است، و واژه عيون را براى آنچه محتواى كتاب الهى و سنّت نبوى به آن برگشت دارد
استعاره آورده است، و اين علم بارى تعالى و فرشتگان و پيامبر (ص) اوست، اين كه
علوم مزبور زياد و سرشار است روشن است و نيازمند توضيح نيست.
(48176- 48173) 30- اسلام چراغى است كه شعلههاى آن فروزان است، اين
جمله به مادّه و حقيقت اسلام اشاره دارد به اين لحاظ كه ادلّه و براهين احكام
اسلام در كتاب و سنّت موجود است، واژه مصابيح (چراغها) را براى ادلّه مذكور، از
نظر اين كه روشنگر كسانى است كه بيراهه به سوى خدا گام بر مىدارند استعاره
فرموده، و افروختگى و اشتعال، ترشيح آن و بيانگر نهايت فروزش و تابش اين چراغها و
روشنى كامل اين دلائل و براهين است.
(48186- 48177) 31- اسلام منار يا ستون نوربخشى است كه راهيان راه
خدا از آن پيروى مىكنند، و نشانههايى است كه براى پويندگان طريق حقّ نصب گرديده
است، اين گفتار نيز به كتاب و سنّت كه مادّه و اساس اسلام است اشاره مىكند، زيرا
در آنها دلايلى از احكام ظنّى وجود دارد كه رهروان راه حقّ از آنها پيروى مىكنند،
و طالبان حقيقت به وسيله نشانههايى كه در طول راه آنها نصب شده به مقصد خود راه
مىيابند.
(48191- 48187) 32- اسلام آبشخورهايى است كه وارد شوندگان از آنها
سيراب مىشوند، واژه مناهل (آبشخورها) را نيز براى كتاب و سنّت استعاره فرموده
است، زيرا همان گونه كه تشنگان از آب چشمهها و آبشخورها سيراب مىشوند، آنهايى كه
به اين سرچشمههاى دين رو آورند از انوار علوم بهرهمند مىگردند.
(48196- 48192) 33- خداوند منتهاى خشنودى خود را در دين اسلام قرار
داده است، چنان