(48141- 48138) 23- راه مستقيم آن را كژى
نيست، واژه انتصاب را كه ضدّ اعوجاج و كژى است براى مستقيم بودن راه اسلام در
رسانيدن انسان به سر منزل حقّ استعاره آورده، زيرا در دنيا تنها راه راست و صراط
مستقيم اسلام است.
(48146- 48142) 24- اين كه فرموده است در چوب اسلام پيچ و تابى نيست
نيز به همين معناست.
(48150- 48147)
25- جمله و لا وعث لفجّه
نيز به معناى سخن پيش و در تأكيد آن است.
(48154- 48151) 26- چراغهايش خاموشى ندارد، منظور از چراغهاى اسلام
دانشمندان، و مقصود از خاموشى آنها خالى شدن زمين از آنان است كه در هر دو مورد به
طريق استعاره ذكر شده است.
(48158- 48155) 27- شيرينى آن را هيچ تلخى نيست، زيرا پرهيزگاران به
سبب توجّهى كه به هدف بلند و مقصد عالى خود دارند اسلام در كام آنها آن چنان شيرين
است كه هرگز بر اثر رنج اداى تكاليف احساس تلخى نمىكنند.
(48160- 48159) 28- فرموده است: او پايههايى است، يعنى اسلام متشكّل
از اركانى است، و اين سخن اشاره است به اين كه اسلام مجموعهاى از اجزا مىباشد،
مانند شهادتين، و نمازهاى پنجگانه، چنان كه در حديث آمده كه اسلام بر پنج پايه بنا
شده است [1].
(48164- 48161)
فرموده است: أساخ في الحقّ أسناخها
اين گفتار اشاره است بر اين كه پروردگار پايههايى را كه اسلام
بدانها استوار است بر اساس حقّ و اسرارى ژرف بنا كرده كه جز اندكى از مردم بر اين
رازها آگاه نيستند، و مقصود از اينها اسراى است كه در عبادات موجود است.
(48172- 48165) 29- خداوند اسلام را همچون منبعى قرار داده كه
چشمههايش سرشار است، سخن مزبور در بيان معرّفى مادّه و محتواى اسلام است كه عبارت
از كتاب