زحمت اندازند اشاره مىكند، و كوشش آنها را
براى شناسايى و دستگيرى مؤمنان به دانه چيدن مرغان تشبيه مىفرمايد كه دانههاى پر
و چاق را از دانههاى لاغر و ميان تهى با منقار خود جدا كرده ريزرارها و درشت را
بر مىدارند، سپس از اين كه بر گمراهى و سرگردانى خود همچنان پايدارند آنها را
مورد نكوهش قرار مىدهد، و با شگفتى از آنها مىپرسد كه تا كى به دنبال اعتقادات
نادرست و روشهاى باطلند و از آنچه آنان را در ظلمات حيرت و نادانى سرگردان و
گرفتار ساخته و از پندارهاى دروغينى كه آنها را فريب داده پرسش و آنان را به سوى
خويش دعوت و از اين كه جز خدا مطلوب ديگرى دارند سرزنش مىكند، و آنها را از
اختيار راهى جز طريق شرع و دين نهى مىفرمايد، سپس در باره اين كه اين كژيها از چه
ناحيهاى بر آنها وارد، و اين بيماريها و نارواييها از كجا براى آنان آورده مىشود
پرسش مىكند، و آن حضرت خود مىداند كه آنچه به آنها مىرسد از ناحيه جهالت و
نادانى آنهاست ليكن سخن را به مقتضاى بلاغت ادا فرموده است، و چنان كه گفتهايم
اين گونه سخن تجاهل العارف [1]
ناميده مىشود، همان گونه كه خداوند متعال فرمود:
«فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ» و نيز فرموده است:
«فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»^ يعنى كى و در چه هنگام از اين غفلت و
ناآگاهى كه دچاريد باز مىگرديد؟
(21249- 21227)
فرموده است: و لكلّ أجل كتاب و لكلّ غيبة إياب.
مردم را با اشاره به نزديك بودن مرگ، مىترساند و به آنان گوشزد
مىفرمايد كه ممكن است مرگ ناگهان فرا رسد، و از نظر عمل در زمره زيانكارترين
افراد قرار گيرند، سپس به آنها تذكّر مىدهد كه به موعظههاى او گوش فرا دهند، و
مراد از ربّانى، دانشمندى است كه در علوم الهى، ماهر و عامل باشد، پس از آن
[1] تجاهل العارف يكى از صنايع ادبى است كه براى تحسين كلام و مبالغه
در وصف و تقويت و تأكيد مقصود به كار مىرود، و عبارت است از اين كه گوينده سخن با
اين كه چيزى را مىداند خود را نسبت به آن نادان وانمود كند. فرهنگ معارف اسلامى
(مترجم).