responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 80

ترشيح شده است، همچنين براى كشتار بى‌رحمانه‌اى كه رهبر اين فتنه‌ها مرتكب مى‌شود و احكام ستمگرانه‌اى كه بر خلاف قانون دين و نظام حقّ صادر مى‌كند واژه خبط استعاره شده زيرا اعمال او شباهت به شتر جوان رمنده‌اى دارد كه در هنگام گريز از شتران ديگر با هر چه برخورد كند آن را در زير دست و پاى خود له مى‌كند، و با ذكر واژه باع‌ [1] استعاره را ترشيح داده است، و اين كه امام (ع) در جمله و تحبطكم بباعها بيديها (به دستهايش) نفرموده زيرا ذكر باع براى بيان شدّت خبط و لگدمال كردن بليغتر است.

(21176- 21170)

فرموده است: قائدها خارج عن الملّة.

يعنى رهبر اين فتنه از دين بيرون است و از دستور خدا پيروى نمى‌كند و بر گمراهى و ضلالت استوار مى‌باشد.

(21226- 21177)

فرموده است: فلا يبقى يومئذ منكم إلّا ثفالة كثفالة القدر.

واژه ثقاله استعاره و كنايه است از افراد فرومايه‌اى كه فايده‌اى در وجود آنها نيست و نام و آوازه خوبى ندارند، و آنان را به ته مانده ديگ كه ارزشى ندارد و مورد توجّه نيست تشبيه فرموده، همچنين آنها را به خرده‌هايى كه از توشه و يا گندم و كاه و مانند آنها در ته جوال باقى مى‌ماند همانند كرده است، سپس واژه عرك را كه به معناى مالش دادن چرم است استعاره آورده و گوشزد فرموده كه همان گونه كه چرم را مالش و نرمش مى‌دهند، فتنه‌ها و بلواها آنان را دگرگون كرده زبون و خوار مى‌سازد، و نيز واژه دوش را كه به معناى كوبيدن است براى خوارى و تحقير مردم به وسيله بنى اميّه و شدّت گرفتارى جامعه به اين بليّه به طريق استعاره آورده، و آن را به كوبيدن خرمن گندم و مانند آن تشبيه فرموده و وجه مشابهت معلوم است. پس از آن به كوشش پيگير اهل ضلالت عليه مؤمنان و اين كه همگى فكر خود را براى شناسايى و دستيابى بر آنان به كار مى‌برند تا آنها را آسيب برسانند و در رنج و


[1] وقتى دو دست را از دو طرف باز كنند، فاصله از سر انگشت ميانه دست راست تا انگشت ميانه دست چپ را باع گويند (مترجم).

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 80
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست