مراد چشمهاى بينايى است كه كورند، يعنى از
دقّت در آثار صنع الهى و پند گرفتن و سود بردن از آنها براى امر آخرت همچون
كورانند و از چشمهايى كه دارند فايدهاى عايد آنها نيست.
(21152- 21150)
فرموده است: و سامعة صمّاء.
يعنى: و گوشهايى كه آوازها را مىشنوند ولى از شنيدن نداى حقّ و
استفاده از آن كر و عاجزند، از اين رو مانند كرانند كه سود لازم را از گوش خود نمىبرند.
(21155- 21153)
فرموده است: و ناطقة بكماء.
يعنى: زبانهايى كه گوياست امّا از آنچه سزاوار است سخن گويند خاموش،
و مانند لالان و بىزبانانند. واژههاى عمياء و صمّاء و بكماء براى آنچه ذكر شد به
طريق استعاره آمده، و در الفاظ رعايت تضادّ شده و مراد دارندگان چشم و گوش و زبان
است كه داراى صفات مذكور بوده و از فوايد آنچه دارند بىبهرهاند.
(21169- 21156)
فرموده است: راية ضلالة.
امام (ع) پس از آن كه آنها را مورد سرزنش و نكوهش قرار داده و
كاستيهاى آنان را گوشزدشان فرموده اينك آنچه را بايد از آن دورى جويند، و خود را
براى مقابله با آن آماده سازند براى آنها بيان مىكند، و اين عبارت است از ظهور
فتنهها و آشوبهايى كه از بنىاميّه انتظار مىرود، تعبير راية ضلالة كنايه از
ظهور اين آشوبهاست و تقدير آن هذه راية ضلالة مىباشد، و منظور از قيامها على
قطبها گرد آمدن مردم در پيرامون رئيس و رهبر اين فتنههاست و واژه قطب به طريق
استعاره كنايه از اوست، و منظور از تفرّق و تشعّب اين فتنهها گسترش آن در نقاط
مختلف روى زمين و پديد آمدن فتنههاى ديگرى بر اثر آن است، و چون در اين آشوبها
مردم دسته دسته گرفتار و هلاك مىشوند واژه كيل را كه به معناى پيمانه است استعاره
فرموده زيرا كسى كه چيزى را كيل مىكند پيمانه پيمانه از آن برمىدارد تا كار
توزين آن را به پايان رساند، و با واژه صاع كه به معناى پيمانه است استعاره