يكديگر، و حصول اين امر براى آنها ميسّر
است، لذا از ساكنان آن به رسولانى كه رفيقان بهشتند تعبير شده است، امّا چون انواع
فرشتگان آسمانى و آنهايى كه از علائق جسميّت مجرّدند بالذّات، و هم از لحاظ درجه
كمالات، با يكديگر متفاوتند، فرشتگان زايران بهشت يعنى ديدار كنندگان ساكنان آن
خوانده شدهاند، و آشكار است كه رفيق از زاير نزديكتر و پيوستهتر است، گفتهاند
زيارت فرشتگان از ساكنان بهشت، عبارت از حضور ساكنان عالم بالا در نزد نفوس كامله
به هنگام انقطاع و انصراف آنها از علايق جسمى است، و چون اين حضور هميشگى نيست
بلكه بر حسب اوقاتى است كه نفس از چنگال تعلّقات رهايى دارد، حضور آنها به زيارت
شبيه بوده و اين واژه براى آن استعاره شده است، بديهى است در اين ديدار فرشته زاير
است نه نفس انسان، زيرا صورت فرشته است كه به افاضه خداوند صورت آفرين در نفوسى كه
آمادگى و شايستگى دارند وارد و نمايان مىگردد.
پس از اين امام (ع) دوباره روز رستاخيز را يادآورى مىكند و دستور
مىدهد كه در انجام دادن آنچه موجب صلاح امور آخرت مىشود پيشدستى كنند، و در اداى
اعمالى كه مايه تقرّب به خدا و رهايى از بيم و هراس روز قيامت مىشود شتاب ورزند،
جمله سابقوا الآجال نيز به همين معناست.
(39929- 39915)
فرموده است: فإنّ النّاس يوشك أن ينقطع بهم الأمل.
مراد از أمل آرزوى دنيا و خواستن دوام زندگى آن است يعنى چون نزديك
است رشته اين آرزوها بريده شود لازم است به اصلاح امور آخرت توجّه كنند، و يرهقهم
الأجل يعنى چون بزودى مرگ فرا مىرسد و دامن آدميان را مىگيرد واجب است در عمل
براى آنچه باقى و پايدار مىماند بكوشند، و چون به سبب فرا رسيدن مرگ، باب توبه
مسدود مىگردد به آن مبادرت ورزند.
(39940- 39930)
فرموده است: فقد أصبحتم ... تا قبلكم.
يعنى: شما در وضعى هستيد كه از نعمت حيات و سلامت و امنيّت و ديگر