واژه لطيف گاهى به چيزى كه جنس آن نازك و ملايم باشد گفته مىشود و
گاهى به چيزى كه ريز و كم حجم است اطلاق مىگردد و در هر دو صورت مستلزم خفا و
ناپيدايى است و گاهى منظور از آن جسمى است كه خالى از رنگ بوده و نيكو ساخته شده باشد،
و خداوند متعال منزّه است از اين كه هيچ يك از اين معانى بر او اطلاق شود، زيرا
اينها همه از لوازم جسميّت و مكان است بنا بر اين تنها به دو نظر مىتوان خداوند
را لطيف ناميد:
اوّل- از نظر تصرّف و استيلاى پنهانى است كه خداوند بر ذوات و صفات
دارد، و بطور ناپيدا اسباب لازم را براى نفوس فراهم و ايجاد مىكند تا براى افاضه
كمالات خود آماده شوند.
دوّم- خداوند متعال لطيف است، زيرا منزّه است از اين كه ذات با عظمت
او مورد رؤيت قرار گيرد و با چشم سر ديده شود.
(38393- 38390)
7- رحيم لا يوصف بالرّقة:
اين سخن مبتنى بر تنزيه حق تعالى است از اين كه رحمت او مانند رحم و
شفقت ما باشد، زيرا ترحّم ما ناشى از رقّت و دلسوزى و انفعال نفسانى است و ما در
باره اين كه خداوند چگونه بر بندگانش رحيم است پيش از اين سخن گفتهايم.
(38401- 38394)
8- تعنو الوجوه لعظمته و تجب القلوب من مخافته:
زيرا او براى هر موجود و ممكنى معبود مطلق است، و ذات با عظمت
يگانهاى است كه به طور اطلاق سزاوار اين است كه همه در برابر او خوار و فروتن
باشند، و دلها همگى از هيبت او ترسان و هر كدام به اندازهاى كه اين عظمت را درك
مىكند از حشمت و جلال او لرزان باشد.