بهبود يافت، كه ديدم سر انجام همان گونه كه
آنها شما را گريزاندند، شما نيز آنها را از جاى رانديد، و همان گونه كه شما را از
مواضع خود دور كردند، شما نيز آنها را به ترك سنگرهاى خود وادار مىساختيد و با
نيزه و شمشير آنها را كشتار مىكرديد چنان كه مانند شتران تشنه كه از آبشخور خود
رانده و منع شده باشند بر رويهم در آمده و اوّليها بر سر آخريها مىافتادند.»
[شرح]
(20975- 20913) امام (ع) در اين خطبه نخست ياران خود را از اين كه در
جنگ با دشمن سنگرهاى خود را رها كردند به سختى سرزنش مىفرمايد و سپس آنان را
پرهيز مىدهد، و تشويق مىكند كه ديگر از جنگ نگريزند و پايگاههاى خود را رها
نكنند، چنان كه ضمن جملات و قد رأيت ... تا أهل الشّام آمده است، يعنى:
شكست و گريز شما را از آنها ديدم، و مشاهده كردم كه اوباش اهل شام بر
شما پيروز شدند، با اين كه شما اهل شرف و بزرگان عرب هستيد، واژه يافيخ را براى
آنها استعاره آورده است، زيرا آنها در شرافت و بلندى رتبه نسبت به ديگر عربها
مانند نسبت مهمّترين قسمت مغز به ديگر اعضاى بدن بودند، همچنين واژه أنف و سنام
استعاره مىباشد، و وجه مشابهت اين است كه همان گونه كه بينى بر ديگر اعضاى بدن
تقدّم و برترى دارد، و زيبايى رخسار بيش از اعضاى ديگر صورت بدان وابسته است، آنان
نيز بر ديگر اعراب شرف و تقدّم دارند، همچنين بلندى مقام آنها به كوهان شتر تشبيه
شده كه بر ديگر اعضاى آن بلندى و برترى دارد، امام (ع) پس از نكوهش و ياد آورى اين
عمل آنان، به ذكر غلبه و تفوقى كه در پايان كار به دست آوردند مىپردازد كه
توانستند به همان گونه كه دشمن، آنان را هزيمت داده بود او را منهزم كنند و همان
طور كه آنان را از سنگرهاى خود رانده بود، او را از مواضع خويش برانند، و وى را با
نيزه و شمشير از پاى در آورند و آن چنان شكستى نصيب لشكريان دشمن كنند كه اوّليها بر
روى آخريها در افتند، و