responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 608

و چپ آن كشته گردند كه همگى به دوزخ در آيند و او جان بدر برد پس از آن كه به هلاكت نزديك شود». و نيز حبيب بن عمير روايت كرده است: هنگامى كه عايشه و طلحه و زبير از مكّه به سوى بصره روان گرديدند، شب هنگام بر آب حوأب وارد شدند، و اين جوى آبى متعلّق به قبيله بنى عامر بن صعصعه بود، در اين موقع سگان بر آنها بانگ زدند و در نتيجه پارس آنها شتران سركش و چموش رميده و گريختند، يكى از آنان گفت: خدا لعنت كند حوأب را كه چه قدر سگانش زياد است، در اين هنگام كه عايشه نام حوأب را شنيد، پرسيد: آيا اين آب حوأب است. آن مرد پاسخ داد بلى، عايشه گفت: مرا باز گردانيد، مردم پرسيدند چه شده و او را چه پيش آمده است، عايشه گفت: من از پيامبر خدا (ص) شنيدم كه مى‌گفت: سگان حوأب را مى‌بينم كه به يكى از زنان من بانگ برآورده‌اند و پس از آن به من فرمود: اى حميراء زنهار از اين كه آن زن تو باشى، زبير در پاسخ عايشه گفت:

خدا تو را رحمت كند آسوده باش كه ما فرسنگهاى بسيارى است كه از آب حوأب گذشته و دور شده‌ايم عايشه گفت: كسانى را نزد خوددارى كه گواهى دهند اين سگانى كه بانگ بر آورده‌اند سگان آب حوأب نيستند؟ طلحه و زبير به فريب و اغفال او پرداختند، و پنجاه نفر از عربهاى بيابان نشين را حاضر كردند و در برابر پاداشى كه براى آنها قرار دادند، نزد عايشه رفتند و پس از سوگند گواهى دادن كه اين آب حوأب نيست، و اين را نخستين گواهى دروغى مى‌دانم كه در اسلام اتّفاق افتاده است. بارى عايشه پذيرفت، و به راه خود ادامه داد.

در باره جمله «و تنجو بعد ما كادت» كه در حديث پيامبر اكرم (ص) آمده است، طايفه اماميّه گفته‌اند: مراد رهايى از قتل است بعد از آن كه نزديك بود كشته شود، و آنانى كه خواسته‌اند او را معذور بدارند چنين معنا كرده‌اند كه: به وسيله توبه از آتش رهايى مى‌يابد پس از آن كه به سبب عملى كه انجام داده نزديك بوده دچار آتش دوزخ گردد.

(36371- 36351) 2- يكى ديگر از گناهان بزرگ جنگ افروزان واقعه جمل، شكستن بيعت آن‌

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 608
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست