«گويندهاى به من گفت اى فرزند ابو طالب تو به خلافت خيلى حرص
مىورزى، پاسخ دادم بلكه به خدا سوگند شما به اين امر حريصتر و از شايستگى
دورتريد، و من به آن سزاوارتر و نزديكترم، تنها من حقّى را كه از آنم مىباشد
مطالبه مىكنم، و شما ميان من و آن حايل مىشويد و مرا از آن دور مىگردانيد، و
هنگامى كه در ميان حاضران دليل آن را گوشزد او كردم مبهوت شد و نمىدانست در پاسخ
من چه بگويد؟
بار خدايا! من در برابر قريش و كسانى كه آنها را كمك مىكنند از تو
يارى مىجويم زيرا اينان پيوند خويشى مرا بريدند، و مقام بزرگ مرا كوچك شمردند، و
در امرى كه ويژه من است براى دشمنى با من همدست شدند، پس از آن گفتند: آگاه باش
حقّ آن است كه آن را بگيرى يا آن را رها كنى.»
[شرح]
(36245- 36225) امير مؤمنان (ع) در اين بخش از خطبه به آنچه در شورا
پس از كشته شدن عمر جريان يافت اشاره مىكند، كسى كه سخن مذكور را به امام (ع)
گفته سعد بن ابى وقّاص است، با اين كه سعد مذكور از كسانى است كه حديث رسول اكرم
(ص) در باره على (ع) را روايت كرده كه فرموده است: «أنت منّى بمنزلة هرون من موسى [1]» و اين مايه شگفتى است.
پاسخ امام (ع) به او كه فرموده است: بلكه به خدا سوگند شما حريصتر و
[1] جايگاه تو نسبت به من جايگاه هارون به موسى (ع) است.