وجه شباهت رنگهاى جوراجور پر و بال و دم و يال طاوس به گلهاى بهارى،
اجتماع رنگهاى گوناگون و زيبايى و خرّمى و تر و تازگى آنهاست، و همينها نيز وجه
مشابهت آن به جامههاى پر نقش و نگار، و بردهاى دل انگيز يمانى، و زر و زيور آلات
و نگينهاى رنگارنگى است كه در ميان نقره جا داده شده و به انواع جواهر آراسته و
همچون تاجى مرصّع در آن ميان باشد.
پس از اين امام (ع) از خراميدن و آواز و قهقهه طاوس سخن مىگويد، و
اين هنگامى است كه اين مرغ، به پر و بال رنگين خود مىنگرد، و به زيبايى جامه پر
نقش و نگار خود به شگفت مىآيد، واژههاى ضحك (خنده) و قهقهه (خنده صدا دار) و
سربال (جامه) همه استعارهاند، اين كه فرموده است زمانى كه طاوس به پاهايش مىنگرد
و به سبب مشاهده زشتى و باريكى پاهاى خود مانند دردمندان فرياد مىكشد و پس از
اظهار كبر و غرور ابراز فروتنى و زبونى مىكند نيز همه بر سبيل استعاره است، و اين
كه پاهاى طاوس به پاهاى خروس خلاسىّ تشبيه شده به سبب باريكى و درازى و ناهموارى و
برآمدگى پشت پاى آن است، و در ادامه اين سخنان به ناخن پشت پا و كاكل آن اشاره
مىكند، كاكل طاوس عبارت از پرهاى اندك و درازى است كه در ميان پرهاى سر طاوس به
رنگ سبز و پر نقش و نگار تقريبا در قسمت ثلث عقب سر آن ظاهر مىگردد، و در باره گردنش
محلّ برآمدگى آن را به ابريق تشبيه مىكند كه وجه شباهت آن روشن است، همچنين از
فرق سر تا شكمش در سياهى و برّاقى رنگ وسمه و يا ديباى سياهرنگى را دارد كه آن را
پوشيده و مانند آيينه صيقلى شده، و با درخشندگى به تابش و نمايش در آمده، و يا
همچون چادر سياهى است كه بر خود پيچيده باشد، جز اين كه بيننده به سبب بسيارى
شادابى و درخشندگى، آن را آميخته به رنگ سبز تر و تازهاى مشاهده مىكند.