فارسى آن را چرغ گويند) و ديگر مرغان بلند
پرواز است.
پس از اين امام (ع) اختلاف مرغان را از نظر چگونگى بالها و شكل، و
كيفيّت آفرينش آنها بر حسب قدرت و حكمتى كه خداوند دارد بيان مىكند، و سپس به
نحوه پيدايش و ايجاد آنها به صورتهاى گوناگون و رنگهاى متفاوت و به هم پيوستن
اجزاى بدن آنها، و درشتى و ستبرى برخى از اين مرغان اشاره مىكند كه به سبب سنگينى
جثّه مانند شتر مرغ قادر به پرواز در هوا نيستند، و به دنبال اين گفتار از لطف
حكمت و ظرافتى كه در تنظيم رنگهاى گوناگون اين مرغان به كار رفته و رنگ آميزيهاى
شگفتآورى كه از آنها شده سخن گفته و مىفرمايد برخى از اينها در قالب يك رنگ
آفريده گرديده امّا بر گردن آنها طوقى به رنگ ديگر قرار داده شده است همانند
فاختگان، سپس بيان حال طاوس را آغاز مىكند، و از لطافت و ظرافت آفرينش آن، و اين
كه همه رنگها در خلقت آن به كار رفته سخن مىگويد، و چه نيكو و كامل آن را توصيف
فرموده به گونهاى كه بيانى رساتر و بليغتر از اين سخنان كه مشتمل بر همه حكمتها و
لطايف موجود در اين مخلوق است ممكن نيست، امّا برخى از الفاظ آن حضرت نيازمند
توضيح است كه در زير بيان مىشود:
مراد از قصب (نى) نى پرهاى دم و دو بال طاوس است، و مقصود از إشراج
به هم پيوند دادن و پيوسته كردن بن و ريشه آنها به اعصاب و استخوانهاى اين حيوان و
در آوردن آنها در يكديگر است، گفتار آن حضرت در باره چگونگى به جنبش در آمدن طاوس
نر براى آميزش با ماده خود توصيف كسى است كه آن را به چشم ديده و با دقّت آن را
مورد بررسى قرار داده باشد، تشبيه دم آن در هنگامى كه در صدد جماع و آميزش است به
بادبان كشتى دارين تشبيهى بسيار زيباست، زيرا طاوس در اين حالت پرهاى دمش را
مىگشايد و آن را پخش، و سپس آن را بلند كرده و راست نگه مىدارد و در اين موقع
درست همچون بادبان كشتى مىماند كه بر پا شده باشد، و اين تشبيه را با ذكر جمله
عنجه نوتيّه (ناخدا بادبان