منزّه از مادّه و وابستگى به اصل و منشأ
است، از اين رو نمىتوان گفت از چه چيزى به وجود آمده است.
(33917- 33913) 8- خداوند باطن و از ديدهها پنهان است ليكن با همه
پوشيدگى و نهانى داراى جا و مكان نيست، و مانند اشياء و اجسام، اطلاق خفا و
پوشيدگى بر او روا نمىباشد، و ما در باره اين كه خداوند ظاهر و باطن است پيش از
اين مكرّر سخن گفتهايم.
(33920- 33918) 9- خداوند شخص نيست و داراى تعيّن نمىباشد تا دستخوش
دگرگونى گردد و پايان پذيرد.
(33924- 33921) 10- پروردگار متعال محجوب و در پرده نيست، زيرا تشخّص
و پيدايى در باره چيزى زمانى درست است كه بتوان آن را ديد. و حجاب نيز از لوازم
جسم است كه ساحت قدس او از آن منزّه است.
(33929- 33925) 11- قرب حق تعالى به اشياء از طريق چسبيدگى و تماس
نيست، و قرب از صفات اضافى پروردگار است.
(33934- 33930) 12- حقّ جلّ و علا دور از اشياست امّا نه بر اثر
فاصله و جدايى، و ما در ضمن تفسير خطبه اول معناى قرب و بعد خداوند را شرح
دادهايم، و چون تماس و جدايى از لوازم جسم است لذا قرب و بعد حق تعالى نسبت به
اشياء از اين معانى منزّه است.
(33965- 33935) 13- اين كه فرموده است نگاههاى بندگان و نظر افكندن
آنان بر او پوشيده نيست تا عبارت و إدبار نهار مدبر همه اشاره است به احاطه علم
بارى تعالى بر همه معلومات و موجودات، شخوص لحظة به معناى خيره شدن چشم است بىآن
كه پلكها به حركت در آيد، كرور لفظة عبارت از تكرار الفاظ و بازگويى واژههاست،
إزدلاف الرّبوة يعنى پيشى گرفتن بر تپّهها و بلنديها و مراد از اين پيشى گرفتن
چشم است زيرا هنگامى كه چشم خيره مىشود، نخست بلنديها و تپههاى زمين را مىبيند،
ضمير عليه در جمله يتفيّأ عليه ... به غسق در جمله پيش باز مىگردد.