responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 540

(33808- 33790)

فرموده است: حاول القوم ... تا ينبوعه.

منظور از قوم، طايفه قريش است، و مصباح انوار إلهى استعاره براى برگزيدگان خاندان پيامبر اكرم (ص) است. همچنين ينبوعه (چشمه آن) براى آنها استعاره است زيرا آنان معدن دين و پايه‌هاى آنند، و مناسبت هر دو استعاره روشن است. مقصود آن حضرت از اين سخنان اين است كه آنان كوشيدند خلافت را از جايگاه خود بيرون برند، و اين امر را از معدن آن و شايسته‌ترين محلّ خود كه خاندان پيامبر (ص) است زايل و خارج سازند. واژه شرب (آبشخور) براى امر خلافت، و لفظ جدح (آميختن) براى تيرگى و كشمكش واقع ميان مردم به خاطر اين امر، و واژه و بيى‌ء (وبادار) به ملاحظه اين كه موضوع خلافت سبب بروز نابودى و كشتار ميان آنان مى‌گردد، استعاره شده است.

(33834- 33809)

فرموده است: فإن ترتفع ... تا آخر.

يعنى اگر بر من گرد آيند و اين محنتها و كينه‌هايى كه دچار آن گشته‌ايم از ميان ما بر طرف شود من آنها را به سرچشمه زلال حقّ رهبرى خواهم كرد، و اگر از دشمنى خود دست باز ندارند و بخواهند بدين احوال باقى باشند، هيچ تأسّف و اندوهى بر آنها روا نيست، در اين جا امام (ع) به آيه‌اى از قرآن كريم استشهاد مى‌كند كه حاكى تأديب نفس و وادار كردن آن به ترك تأسف و اندوه برايمان نياوردن آنهاست، و چون آيه مشتمل بر اين است كه خداوند به كردار زشت آنها آگاه است مشعر بر تهديد و وعده عذاب به آنها نيز مى‌باشد.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 3  صفحه : 540
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست