بزرگ است، و مراد ذكر خطب و بيان چگونگى آن
است، و چون اين مقصود روشن است، مضاف خطب كه ذكر است حذف شده است، امام (ع) با
بيان مصرع دوّم اشاره به احوال و اوضاع تأسّف آورى فرموده كه موجب شده معاويه در
برابر او قرار گيرد، و با همه دورى و ناشايستگى او براى خلافت با آن بزرگوار به
نزاع و پيكار پردازد، تا آن جا كه نزد بسيارى از مردم نادان، همطراز آن حضرت قرار
گرفته است.
(33789- 33772)
فرموده است: فلقد أضحكني ألدّهر بعد إبكائه.
اين سخن اشاره به محروميّت آن حضرت از خلافت در گذشته است، و خنده آن
حضرت پس از سپرى شدن آن واقعه ناشى از شگفتى او از گردشهاى روزگار و وقوع اين
اوضاع و احوال است، پس از اين فرموده است: تعجّبى نيست، يعنى اين امر بزرگتر از
اين است كه در برابر آن اظهار شگفتى شود، و در برابر عظمت و اهميّت اين رويداد
فرموده است اى واى حادثهاى است كه شگفتى را به آخر مىرساند، و اين حالت نفسانى
را به كلّى از ميان مىبرد آن چنان كه گويى اصلا شگفتى در عالم وجود ندارد، و اين
سخن از باب اغراق و مبالغه است، چنان كه ابن هانى گفته است:
و هم ممكن است منظور آن حضرت كه فرموده است: و لا غزو و اللّه اين
باشد كه به خدا سوگند اگر انسان به حقيقت دنيا و دگرگونى اوضاع آن بنگرد هيچ
تعجّبى نيست، و آنچه پس از اين فرموده كه: فيا له (يعنى اى واى از اين) از سرگرفتن
سخن در باره عظمت رويداد گذشته باشد، گفتار آن حضرت كه اين اتّفاق كژيها را افزون
مىكند روشن است، زيرا هر كس از دين دورى گيرد به سبب وجود او كژيها و انحرافها
افزوده مىگردد.
[1] يعنى: به ميدان رزم آنها رفته بودم در آن روز كه رانده و منهزم
شدند- پس در شگفت شدم تا آن جا كه ديگر نزديك است شگفتى نكنم.