با شگفتى متذكّر شده، و آن بالهاى اين حيوان
است كه از گوشت و رگ و پوست آفريده شده و بدون اين كه مانند بالهاى ديگر پرندگان
پر و استخوان داشته باشد آنها را به وسيله مفاصل مخصوصى كه دارد باز و بسته
مىكند، و اينها نه چنان نازكند كه به سبب پرواز بشكنند و نه چندان ضخيم كه بر او
سنگينى كنند، سپس سوّمين شگفتيهاى اين حيوان را بيان مىكند، و آن وضع اوست با
جوجهاش كه به مادر مىچسبد و از او شير مىخورد و هيچگاه از او جدا نمىشود، چه
در هنگامى كه بر روى زمين نشسته و چه در موقعى كه به پرواز در آمده است و اين حالت
همچنان ادامه دارد تا اين كه جوجه قوى شود و بتواند خود به پرواز در آيد و به
تنهايى كارها را انجام دهد، و اين خود امرى است كه با روش پرندگان ديگر مغايرت
دارد و مايه شگفتى است.
پس از اين امام (ع) خداوند را به مناسبت اين كه اشيا را بىآن كه
نمونهاى در پيش از غير خدا موجود باشد بيافريده تسبيح و تنزيه مىكند.
از مثلهاى متداول است كه به خفّاش گفته شد چه را بال ندارى؟ گفت براى
اين كه مرا مخلوق تصوير كرده است، به او گفتند چرا در روز بيرون نمىآيى، گفت از
پرندگان شرم دارم، در اين مثل خواستهاند بگويند كه مسيح (ع) خفّاش را تصوير كرده
است، و خداوند متعال در اين باره فرموده است:
بارى در پرندگان شگفتيهايى است كه خرد براى فهم آنها راهى نمىيابد،
بلكه در هر ذرّهاى از ذرّات مخلوقات او از قبيل زنبور و پشه و مورچه لطايف و
اسرارى است كه خرد خردمندان و حكمت حكيمان از ادراك و بيان اوصاف آنها درمانده و
ناتوان است، آرى منزّه است خداوند، چه عظيم است شأن او، و چه روشن است برهان او.
[1] سوره مائده (5) آيه (110) يعنى: و هنگامى كه به فرمان من از گل
چيزى به صورت پرنده مىساختى و در آن مىدميدى و به فرمان من پرندهاى مىشد.