دارد، و از اختلاف او با ديگر جانوران كه
روشنايى، چشمان او را فرو مىبندد، در حالى كه چشمان ديگر جانداران را مىگشايد، و
گياه را رويش و گستردگى و غيره مىدهد، و تاريكى، چشمهاى او را باز و چشمان ديگر
جانداران را مىبندد اظهار شگفتى مىكند، پس از اين علّت طبيعى اين امر را بيان
مىفرمايد، كه تيرگى چشم و ضعف بينايى اين حيوان را مانع شده است كه از فروغ تابان
خورشيد مدد گيرد و در پرتو آن راه جويد، آنچه در باره علّت ضعف بينايى اين حيوان
گفته شده اين است كه خفّاش هنگامى كه با گرمى روز برخورد مىكند، نيروى بينايى او
به سختى تحليل مىرود و بر اثر آن ضعفى در او پديد مىآيد كه ناگزير براى جبران
نيروى از دست رفته چشمان را مىبندد، و با فرا رسيدن شب و سرد شدن هوا و كاهش
حرارت نيروى خود را باز يافته و بينايى را از سر مىگيرد، توصيفى كه امام (ع) از
اين ويژگى خفّاش كرده، و آنچه از چگونگى احوال او ضمن عبارات تا ... ظلم لياليها
بيان فرموده است به درجهاى از فصاحت و شيوايى است كه ما فوق آن متصوّر نيست.
(31596- 31424)
فرموده است: و تصل بعلانية برهان الشّمس إلى معارفها.
اين جمله از منتهاى فصاحت برخوردار است، مراد از معارفها راههايى است
كه اين حيوان مىشناسد و ديگر كارهاى مختلف اوست، و فعل تصل عطف به فعل تستمدّ در
جمله پيش است، امّا اين كه حيوان مذكور پلكهاى چشم را برهم مىنهد براى اين است كه
تحليل نيروى باصره باعث غلبه خواب نيز مىشود، و اين بر هم نهادن پلكها نوعى خواب
است كه در بسيارى از حيوانات ملاحظه مىگردد، و سبب آن همان است كه پيش از اين
گفته شد، واژه قناع (نقاب) را براى خورشيد استعاره آورده به ملاحظه اين كه شباهت
به زنى دارد كه نقاب بر چهره انداخته باشد، القاء يا افكندن اين نقاب كنايه از پديدار
شدن خورشيد از پشت حجاب زمين است. پس از اين امام (ع) به ستايش و تنزيه حقّ تعالى
پرداخته، و با يادآورى عظمت او، لطيفه ديگرى را كه در آفرينش اين حيوان است