(طلّ دم فلان فهو مطلول): خون فلان هدر رفت و خونخواهى نشد (لعق):
جمع لعقة و اين اسم است براى آنچه با قاشق در يك بار برداشته و خورده مىشود.
(يختلون): فريب داده مىشوند
[ترجمه]
« (مؤمن) در اين ميان يا كشتهاى است كه خونش به هدر رفته، و يا
ترسانى است كه پناه مىخواهد، مؤمنان با سوگندها و قول و قرارهاى دروغ، و اظهار
ديندارى فريب داده مىشوند. پس شما نشانههاى فتنه و پرچمهاى بدعت نباشيد، و از
رشتهاى كه اجتماع را به هم پيوند داده، و از آنچه فرمانبردارى خدا بر اساس آن بنا
شده جدا نشويد، ستمديده بر خدا وارد شويد نه ستمگر، از گام نهادن در راههاى شيطان،
و موارد ستم و عدوان بپرهيزيد، در شكمهاى خود لقمه حرام نريزيد، زيرا كسى كه گناه
را بر شما حرام، و راه فرمانبردارى را برايتان هموار كرده شما را زير نظر دارد.»
[شرح]
(30420- 30415)
فرموده است: بين قتيل ... تا مستجير.
گويا اين عبارت بيان حال كسانى است كه در فتنه نخستين به دين خدا
متمسّك گشته و بدان پناه بردهاند.
(30445- 30421)
فرموده است: يختلون ... تا و بغرور الإيمان.
اين جملات توصيف احوال همين كشته شدگان و شرح چگونگى ربودن آنهاست،
يعنى: آنها به وسيله سوگندها و عهد و پيمانهاى دروغ فريب داده مىشوند، چنان كه
حسين بن على (ع) و يارانش را بدين وسيله فريب دادند، واژه يختلون به صورت مبنىّ از
براى فاعل نيز روايت شده كه در اين صورت فاعل آن فتنهانگيزان و پيروان آنهاست.
سپس امام (ع) شنوندگان را نهى مىكند كه مبادا در صورت ادراك اين
فتنهها و مشاهده اين رويدادها فتنهانگيزان را يارى، و با بدعتگران همكارى