آشكار، و پنهان آن نمودار، و محورش بر پا
مىشود، و آسيايش به گردش در مىآيد تأمّل و درنگ كنيد، اين فتنه اندك اندك و در پنهانى
آغاز، و به رسوايى بزرگ آشكارى منتهى مىشود، سرعت رشد و فزايش آن مانند رشد
جوانان، و آثار آن همچون اثر ضربه سنگ سخت بر پيكر انسان است، اين فتنه را ستمگران
در دورانها براى يكديگر به ارث مىگذارند، نخستين آنان رهبر واپسين، و واپسين آنها
رهبر نخستين است، آنان براى به دست آوردن دنياى پست بر يكديگر سبقت مىجويند، و بر
سر مردارى گنديده مانند سگان به جان هم مىافتند، و ديرى نمىگذرد كه پيرو از
رهبر، و پيشوا از پيرو بيزارى مىجويد، و با خشم و كين از يكديگر جدا مىشوند، و
به هنگام ديدار، همديگر را لعنت مىكنند.
پس از اين، فتنهاى تكان دهنده و شكننده و پر شتاب آغاز مىشود كه بر
اثر آن دلهايى كه از ثبات و استقامت برخوردار بوده، دچار كژى و انحراف مىشود، و
مردانى كه در طريق درستى و راستى گام بر مىداشتند، به گمراهى مىافتند، به هنگام
هجوم اين فتنه، خواستهاى مردم جوراجور و ناهماهنگ مىشود، و در موقع ظهور آن،
افكار، پريشان و درهم و برهم مىگردد، هر كس در برابر آن مقاومت كند پشت او را
مىشكند، و هر كس در راه سركوب آن بكوشد لگد كوب مىشود، در اين آشوب، مردم مانند
خران وحشى در رمه يكديگر را به دندان مىگزند، و رشته نجات بخش الهى لرزان شده از
هم مىگسلد، و چهره حقيقت پوشيده مىگردد، حكمت و دانش از ميان مىرود، و ستمگران
مدّعى آن شده از آن سخن مىگويند، اسب اين فتنه بيابان نشينان را با حلقه لگام خود
مىكوبد، و با ضرب سينهاش آنها را له مىكند، افراد در غبار آن ناپديد مىشوند، و
سواران در راه آن نابود مىگردند، اين فتنه از قضاى آسمانى با تلخى فرا مىرسد، و
خونهاى تازه و پاكيزه را مىريزد، و در ستون دين رخنه پديد مىآورد، و يقين را از
دلها مىزدايد، خردمندان دور انديش از آن مىگريزند، و پليد مردان به تدبير امور
آن مىپردازند، اين فتنهاى پر رعد و برق است، و براى رسانيدن فشار و سختى، دامن
خود را بالا زده است، در اين فتنه