(مداحر): جمع مدحر، وسيله طرد كردن و دور ساختن (مخاتل): اسباب فريب
و آنچه شيطان به وسيله آن خيال انسان را بر مىانگيزد كه گمان كند آن كار سودمند
است.
(قَتَامِ): به فتح تاف، غبار (فظاعة): كارى كه سخت از حدّ خود بگذرد
(يتزايلون): از يكديگر جدا مىشوند (مريحة): بد بو (نجومها): طلوع آن (تكادم): با
دندان گاز گرفتن (مسحل): سوهان و نيز به معناى حلقه دهنه لجام است (بوائق): جمع
بائقه، مصيبتها (عشوة): ابر مبهم و تاريك (سلام): سنگ سخت و مفرد آن سلمه به كسر
سين است (أشرف لها): براى دفع آن برخاست (عانة): رمه گور خر (وحدان): جمع واحد است
(عبيط): خالص و تازه
[ترجمه]
«براى به دست آوردن چيزهايى كه شيطان را از ما براند، و دور كند، از
او يارى مىطلبيم، و براى مصونيّت از افتادن در دام نيرنگهايش از او درخواست كمك
مىكنيم، گواهى مىدهم كه جز خداوند يكتا هيچ معبودى وجود ندارد، و شهادت مىدهم
كه محمّد (ص) بنده و فرستاده و برگزيده و پسنديده اوست، برترى و بزرگوارى او را
مانندى نيست، و فقدان او را جبرانى نمىباشد، شهرها به مقدم وجود او روشن گشت پس
از آن كه ضلالتى پر از تيرگى آنها را فرا گرفته، و نادانى بر همگى چيره گشته، و
درشتخويى و ددمنشى بر همگى غلبه يافته بود، مردم حرام را حلال مىشمردند، و
دانشمند را خوار مىداشتند، در دورانى كه پيامبران نبودند مىزيستند، و بر آيين
كفر و بىدينى مىمردند.
اكنون اى مردم عرب شما هدف تير بلاهايى هستيد كه وقوع آنها نزديك شده
است، از مستيهاى نعمت بپرهيزيد و از سختيهاى كيفر بر حذر باشيد، در گرد و غبار
شبهه، و كژى و ناهموارى فتنه، هنگامى كه اندرون آن