براى هر گمراهى انگيزهاى، و براى هر پيمان
شكنى بهانهاى است، به خدا سوگند من آن كس نيستم كه آواز نوحهگر را گوش دهد و خبر
مرگ را بشنود، و گريه كننده را ببيند، ليكن عبرت نگيرد و آرام بنشيند.»
[شرح]
(29612- 29602) ضمير تثنيه در جمله كلّ واحد منهما به طلحه و زبير
برگشت دارد، و مراد از امر در جمله يرجو الأمر، خلافت است، و اين هنگامى بود كه
طلحه و زبير به همراه عايشه رهسپار بصره شده بودند، يعطفه إليه يعنى: آن را به سوى
خود مىكشد و گمان مىكند كه او از رفيقش به خلافت سزاوارتر است.
(29622- 29613)
فرموده است: لا يمتّان ... تا بسبب.
يعنى طلحه و زبير هيچ دليل و عذرى ندارند كه در باره اقدام به جنگ با
او، و مسلمانانى كه در اين ميان نابود مىشوند در پيشگاه خداوند ارائه دهند.
(29649- 29623)
فرموده است: كلّ واحد منهما حامل ضبّ لصاحبه.
يعنى هر يك از آنها كينه ديگرى را در سينه خود دارد، كه بزودى آشكار
و پرده از روى آن برداشته مىشود. واژه قناع (چيزى كه با آن سر و روى را بپوشانند)
را براى پوشش باطن استعاره فرموده است، و اين مثل است براى كسى كه با دوستش دورويى
مىكند و با همه حسد و بىمهرى كه در درون خود به او دارد، نسبت به او اظهار دوستى
مىكند، عرب در بدرفتارى مثل به سوسمار مىزند، و مىگويد: اعقّ من ضبّ يعنى از
سوسمار بدرفتارتر است براى اين كه سوسمار گاهى جوجههاى خود را نيز مىخورد.
پس از اين امام (ع) سوگند ياد مىكند كه اگر اين دو نفر به مقصود خود
برسند هر يك از آنها براى كشتن همكارش خواهد كوشيد، و اين از چيزهايى است كه در آن
شكّى نيست، زيرا اين عادت همواره جارى است كه دو سلطان در يك اقليم نگنجد، راز اين
مطلب اين است كه طبايع بشرى در باره كمالات نسبت به يكديگر بخيلند، و هر كس آن را
براى خود مىخواهد، و از ديگرى دريغ مىدارد،