ما در ركاب پيامبر خدا (ص) بوديم، و مرگ
پيرامون پدران و فرزندان و برادران و خويشاوندان ما دور مىزد، امّا جز اين نبود
كه هر سختى و مصيبتى كه وارد مىشد، جز بر ايمان و پايدارى ما در راه حقّ و تسليم
در برابر فرمان خداوند و شكيبايى ما بر سوزش جراحتها نمىافزود. ليكن اكنون به سبب
گرايشهاى نادرست، و كژيها و شبههها و تأويلهاى ناروا كه در اسلام راه يافته است،
با برادران دينى خويش مىجنگيم، و هرگاه وسيلهاى بيابيم كه خداوند به سبب آن،
پراكندگى ما را به جمعيّت مبدّل فرمايد، و بتوانيم بر اساس پيوندهايى كه باقى
مانده به هم نزديك شويم، خواهان آن بوده، و هر كارى جز آن را رها مىسازيم.»
[شرح]
بيشتر عبارات اين خطبه از آنچه پيش از اين شرح داده شده روشن مىشود
و نيازى به توضيح ندارد.
(25187- 25073)
فرموده است: هذا أمر ظاهره إيمان.
يعنى: عمل سپاهيان معاويه كه قرآنها را بر فراز نيزهها بلند
كردهاند، در ظاهر كوشش در راه دين، و دعوت براى رجوع به كتاب خداست، ليكن باطن آن
دشمنى و عدوان است، يعنى نيرنگى براى ستمكارى و به دست آوردن پيروزى است، آغاز اين
كار ترحّم و دلسوزى شماست به آنها كه گفتارشان را مىپذيريد، و پايان آن اندوه و
پشيمانى است كه در مىيابيد نيرنگ آنها را پذيرفته و فريب آنها را خوردهايد،
فأقيموا على شأنكم يعنى در كار خود استقامت ورزيد، و كوشش خود را براى پيش برد جنگ
ادامه دهيد، واژه ناعق اشاره به خواستاران حكميّت و يا به عمرو بن عاص است كه اين
نيرنگ را به آنها آموخته است، و به اين طريق صفت شيطان را به او داده است.
آنچه پس از اين فرموده است كه: و لقد كنّا مع رسول اللّه (ص) ... تا
مضص الجراح، مراد آن حضرت اندك اندك آشنا كردن آنها به چگونگى احوال خود و ياران
پيامبر اكرم (ص) است، و اين كه آنها در ركاب رسول خدا (ص) چگونه