(اعتكرت): به هم آميخت و درهم شد (منبعق و منبعج): باران سيل آسا
(مريع): فراوانى و سر سبزى (مخضلة): نمناك (خلّب): آنچه بر خلاف گمان باشد
(مبتئس): اندوهگين (ضواحي): روستاهاى اطراف شهر (جهام): ابر تاريكى كه باران ندارد
(مخائل): جمع مخيله به معناى ابرى كه در آن اميد باران است.
(ربيع): در اين جا به معناى باران است (نجاد): جمع نجد، زمين بلند
(ودق): دانه باران (مسنتون): قحطى زدگان (سقيا): با ضمّ سين اسم و از مصدر سقى به
معناى آب دادن است
[ترجمه]
«بار خدايا كوههاى ما از خشكسالى شكافته، و سرزمين ما را گرد و غبار
فرا گرفته است، چهار پايان ما بسيار تشنه و در جايگاههاى خود سرگردانند، و از شدّت
تشنگى همچون زنان فرزند مرده مىنالند، و از بسيارى رفت و آمد به چراگاهها و بانگ
و فرياد در آبشخورهايشان به ستوه آمدهاند.
بار خدايا! به ناله گوسفندان و نعره شتران رحم فرما.
بار الها! به سرگردانى آنها در گذرگاهها و ناله آنها در جايگاههايشان
ترحم فرما.
بار پروردگارا! هنگامى به سوى تو بيرون آمدهايم كه خشكسالى مانند
شتران نزار به ما رو آورده، و ابرهايى كه اميد باران به آنها بوده به ما پشت
كردهاند، تو اميد غمزدگان و فرياد رس درخواست كنندگانى، در اين هنگام كه مردمان
نوميد، و ابرها از باران باز داشته شده، و چرندگان هلاك گشتهاند، تو را مىخوانيم
كه ما را به كردارمان مؤاخذه نكنى، و به كيفر گناهانمان نگيرى، رحمت خود را به
وسيله ابرهاى بارنده، و بهار پر آب و گياه، و گياهان خرّم و فرحانگيز بر ما
بگستران، بارانى دانه درشت ريزان و فراوان كه زمينهاى مرده به آن زنده شود، و آنچه
از دست رفته باز گردد.
بار خدايا! از تو آب طلب مىكنيم، آبى بر ما بباران، زنده كننده، سير
آب