مىدانيم كه تلاش زياد براى تحصيل روزى به
سبب كمى توكّل بر خداست و اين نيز بر اثر ضعف يقين و ناشى از بد گمانى نسبت به
اوست، و نتيجه اين است كه عبد به خود تكيه مىكند و به جاى توكّل بر خدا به خودش
توكل دارد، و به آن جا مىرسد كه گويا تأمين روزى را كه از جانب خدا تضمين شده بر
او واجب، و آنچه بر او واجب است، از عهده او ساقط شده است، اين سخن امام (ع) براى
نماياندن كمى اعتناى آنان به واجبات الهى است كه از آنها روگردانيده و خود را در
طلب دنيا مشغول و سرگرم ساختهاند.
(23818- 23777)
14- امام (ع) تذكّر مىدهد كه لازم است بر ايّام عمر محافظت، و آن
را صرف كار آخرت كنند،
و اين را سزاوارتر و لازمتر از اين بدانند كه عمر در راه تحصيل رزق و
روزى مصروف گردد، زيرا اگر اميد هست كه رزق از دست رفته، باز گردد، اميدى به بازگشت
عمر گذشته نيست، براى اين كه عمر پيوسته در حال انقضا و نقصان است و آنچه از آن
سپرى شده برگشتنى نيست، بر خلاف رزق و روزى كه ممكن است زياده و افزون گردد، و
آنچه در گذشته از آن كم شده تلافى و جبران گردد، بنا بر اين عمرى كه از ويژگيهايش
اين است كه حتّى يك لحظه آن بازگشت نمىكند تا انسان بتواند كارى براى آخرت خود
انجام دهد، و با سپرى شدن آن همه چيز سپرى مىشود، لازم است اين فرصت را براى
تدارك كار آخرت در نظر گرفته و از آن استفاده شود، اين كه فرموده است: الرّجاء مع
الجائي (اميد با آينده است) مراد رزق و روزى است، و اليأس مع الماضي (نوميدى با
گذشته است) منظور عمرى است كه سپرى شده است، و اين جمله در تأكيد سخنان پيش است.
(23830- 23819)
15- امام (ع) سخنان خود را به منظور استفاده از انوار تابان قرآن
با ذكر آيهاى از آن پايان داده است.
علّت استشهاد به آيه و استفاده از فروغ روشنى بخش آن در اين جا اين
است كه چون گفتار امام (ع) در اين زمينه است كه شنوندگان را وادار كند، به كار و
كوششهايى پردازند كه بتوانند نفس سركش امّاره را رام و