كسى كه به سوى خدا رو آورده است، طريقه آنان
را بداند، و به آنها تأسّى جويد، از اين رو صفاتى را براى آنان ذكر فرموده است:
اوّل- دلهاى آنها گريان است اگر چه خندان باشند، اين سخن اشاره است
به اين كه زاهدان به سبب خشيت و خوفى كه از خدا در دل دارند پيوسته اندوهگين و
محزونند، و با اين حال اگر خندان باشند براى رفق و مدارا كردن با مردم است.
دوم- اندوه آنان زياد است هر چند شادمان باشند، مفهوم آن به مضمون
سخن پيش نزديك است.
سوم- برخى از آنان بهره فراوان از متاع دنيا دارند، ليكن در برابر
نفس ايستادگى، و به زيب و زيور آن بىاعتنايى مىكنند، و از فرمانبردارى آن در
كامگيرى از خوشيها و لذّتهاى گذراى دنيا سرباز مىزنند، اگر چه ديگران به آنچه از
دنيا نصيب آنها شده است، رشك مىبرند.
چهارم- نكوهش شنوندگان از اين كه دچار احوال و اوضاعى هستند كه براى
آخرت آنها زيانبار است زيرا آنها از ياد مرگ غافل، و به آروزهاى دروغين و حالات
ديگرى كه خطبه تا آخر مشتمل بر آن است، سرگرم هستند. از نظر نحوى فعلهاى تملكونه،
و تحرمونه، و يفوتكم حال و محلا منصوبند، و عبارت قلّة صبركم عطف بر وجوهكم
مىباشد، يعنى تا اين كه آثار ناآرامى و پريشانى در رخسار شما پديدار مىشود، و
عبارت و في قلّة صبركم عمّا زوي منها عنكم يعنى: در كم صبرى شما بر آنچه از دسترس
شما به دور است.
(23323- 23283)
فرموده است: و ما يمنع أحدكم أن يستقبل اخاه ... تا آخر.
يعنى: چه چيزى شما را باز داشته از اين كه برادر خود را بر عيبى كه
دارد سرزنش كنيد، جز اين كه بيم داريد كه او نيز با شما چنين برخورد كند، زيرا شما
با او در اين عيب مشاركت داريد، چنان كه امام (ع) در عبارت: تصافيتم على رفض الآجل
(بر ترك آخرت همدست شدهايد) به اين معنا تصريح فرموده است.