بود، امام (ع) ايمنى را به بال و بيم را به
شهپرهاى آن نسبت داده تا زيادتى خوف را بر ايمنى برساند.
(22654- 22647)
7- در جمله لا خير في شيء من أزوادها إلّا التَّقوى
يعنى: جز تقوا هيچ خير و فايدهاى در زاد و توشه دنيا نيست، چيزى را
استثنا فرموده كه غرض اصلى در آفرينش جهان بوده و در همين دنيا موجود است، و آن
تقوايى است كه انسان را به مرتبه قرب پروردگار برساند، و اين كه تقوا را از جمله
زاد و توشه دنيا شمرده براى اين است كه آن را جز در دنيا نمىتوان به دست آورد، و
امام (ع) پيش از اين در گفتار خود بدان اشاره و فرموده است: فتزوّدوا من الدّنيا
ما تحررون به أنفسكم غدا يعنى: از دنيا توشهاى برگيريد كه در فرداى قيامت شما را
حفظ و نگهدارى كند و آشكار است كه در هر چه غير از تقوا و پرهيزگارى است، و خير و
فايدهاى نيست زيرا فانى و از ميان رفتنى است و براى آخرت نيز زيانبار است.
(22701- 22655)
8- من أقلّ منها استكثر ممّا يؤمنه:
هر كس بهره كمتر از آن برگرفت، از آنچه او را ايمن مىگرداند بيشتر
برخوردار شد، مراد اختيار زهد در دنياست، و پيش از اين گفته شد كه چگونه مىتوان
از عذاب خداوند ايمنى يافت، و مراد از عبارت: و من استكثر منها استكثر ممّا يوبقه
يعنى: هر كس بهره بيشتر از آن برد، به آنچه او را هلاك مىسازد بيشتر گرفتار شده
است، ملكات بد و صفات زشتى است كه از دلبستگى به خوشيها و لذّات زودگذر و ناپايدار
دنيا پديد مىآيد و پس از زوال آنها و رفتن از دنيا موجب هلاكت و نابودى اوست.
(22707- 22703)
9- واژه عذب (گوارايى) و حلو (شيرينى) را براى لذّات دنيا،
و الفاظ اجاج (شورى) و صبر (تلخى) را براى بيمارى و دگرگونيهايى كه
خوشيها و لذّات آن را تيره و مكدّر مىسازد، استعاره فرموده، و وجه تشبيه اشتراك
آنها در احساس لذّت و الم است.
(22805- 22709)
10- واژههاى غذاء و سمام را براى لذّات دنيا استعاره آورده است،
سمام جمع سمّ است كه به معناى زهر مىباشد، و وجه مشابهت آن با
لذّتهاى دنيوى اين