تفسيرى بر فراز فوق است. يعنى فتنه در آغاز
شناخته نمىشود و در ظاهر شبيه حق است و دعوت كنندگان آن شبيه دعوت كنندگان به
هدايت و ارشاد مىباشند. پس از آن كه فتنه از ميان مردم رخت بربندد خواهند دانست
كه با حق هيچ رابطهاى نداشته و دعوت كنندگان به فتنه دعوت كنندگان به ضلالت و
گمراهى بودهاند.
(18092- 18085)
قوله عليه السلام: و يحمن حوم «حول خ» الرّياح
لفظ «حوم» كه بمعنى دور زدن است، از جهت شباهت فتنه بر گردباد
استعاره به كار رفته است. چون فتنه دعوت كنندگان به گمراهى به حكم الهى در بعضى از
بلاد آشكار مىشود، و در بعضى ظهور ندارد و دوران فتنه را به پرندهاى كه در پرواز
دور مىزند به گردباد تشبيه كرده است. جمله «يخطئن بلدا» يعنى بعضى از بلاد را زير
پا مىگذارد، در همين رابطه تشبيهى آمده است.
(18106- 18093)
قوله عليه السلام: ألا إنّ اخوف الفتن عندى الى آخر:
از اين فراز خطبه به بعد امام (ع) مىخواهد از آنچه مردم مايلند
بدانند خبر دهد. مىفرمايد: فتنه بنى اميّه به دليل دشوارى و سختى آن بر اسلام و
مسلمين و زيادى آشوب در ميان متديّنين، همچون كشت و كشتار و اذيت و آزار از
هولناكترين فتنههاست.
در بزرگى فتنه بنى اميّه همين بس كه حرمت رسول خدا (ص) را شكستند،
امام حسين (ع) و ذريّه او را شهيد كردند و با خراب كردن و سوختن خانه خدا به اسلام
اهانت كردند، و عبد اللّه زبير را در مكه به قتل رساندند و هشتاد سال تمام على (ع)
را لعن و سب كردند. بلا و آشوب و سركوب در بلاد مسلمين از ناحيه آنها رواج يافت و
حجّاج را بر خون و مال مردم مسلّط كردند، و جز اين امور، از منكرات فراوانى كه در كتابهاى
تاريخ به تفصيل نقل شده است. (فتنه كور كه در كلام امام (ع) آمده است اشاره به
همين حقايق دارد).
لفظ «عمى» را استعاره به كار برده است تا روشن كند كه اين امور بر
خلاف