جمله فوق تفسيرى است بر امور ناپسندى كه لزوما روزى بر آنها نازل
مىشد.
لفظ «تقليص»- جمع كردن لباس «تشمير»- دامن به كمر زدن، استعاره از
جنگ آورده شده است، جهت استعاره، تشبيه كردن جنگ، به كوششگرى است كه فوق العاده در
كارش جدّى باشد. بدين توضيح كه شخص جدّى و تلاش گر، هرگاه بر انجام كارى تصميم
جدّى بگيرد، دامن لباسهاى بلند خود را از پايين جمع و به كمر مىزند، تا دست و پا
گير نباشد و آمادگى كامل بر انجام كار پيدا كند، و با تمام وجود خود را آماده سازد
و بدين سان هرگاه جنگ بخواهد پا بميدان گذارد تمام كوشش خود را براى نزول آماده
مىسازد و بر مردم وارد مىشود.
لفظ «واو» در عبارت «و ضاقت» براى عطف آمده و فعل ضاقت را بر شمرّت
عطف گرفته است و فعل «تستطيلون» بعنوان حال در موضع نصب قرار دارد.
(18070- 18065)
قوله عليه السلام: حتى يفتح اللّه لبقيّة الأبرار منكم
آنان كه در زندگانى و ديانت تسليم بنى اميّه باشند، خداوند راهگشاى
ابرار و نيكان مىشود و به دست آنان هلاكت و زوال دولت بنى اميّه را فراهم
مىسازد.
(18079- 18071)
قوله عليه السلام: انّ الفتن اذا أقبلت تشبّهت:
يعنى فتنه در آغاز امر و در ذهنيّت مردم شبيه حق است، امّا پس از آن
كه كار خود را به انجام رساند و بازگشت مردم مىفهمند كه فتنه بوده است (ولى ديگر
بسيار دير شده، هرج و مرج رواج يافته، و كارها بشدّت بر اثر فتنه و آشوب در هم
ريخته شده است.)
پس از بازگشت فتنه، بيشترين اثر نامطلوب فساد آن در دولتها پديد
مىآيد و تمام مردم بوضوح در مىيابند كه آنچه دولتها انجام مىدهند فتنه و فساد و
گمراهى از راه خداست؛ و همين فهم عمومى از فساد دولتها نشانه از بين رفتن فتنه و
بشارتى بر پايان يافتن ظلم در آن مقطع زمانى است.