11- خداوند بر تمام درّ و مرجانهايى كه صدفها در درون خود
مىپرورانند و هر آنچه امواج دريا، مانند گوهرها و حيوانات به همراه دارند و حضانت
مىكنند واقف است. لفظ حضانت را كه به معنى سرپرستى است به ملاحظه تشبيه كردن
امواج به حيواناتى كه بر تخم و بچّههاى خود مراقبت مىكنند، استعاره به كار برده
است.
12- حق تعالى بر جلوههاى نور كه از تيرگى ظلمت بدورند مطلع است.
لفظ «نور» استعاره از معارف و شناخت خداوند متعال بوده و ضمير در
«عليها» به زمين باز مىگردد، و مقصود از قرارگاه نطفه رحم مادران است.
لفظ «نقاعة» از جايگاه خون حيض استعاره است، و چنان كه قبلا دانستى
«مضغه» به بعضى از مراحل خلقت فرزند گفته مىشود و منظور از «ناشئة الخلق» «ايجاد
كردن آفريدههاست» 13- قوله عليه السلام: لم يلحقه فى ذلك كلفة الى قوله و لا فترة
كلفت، كارى است كه انجام دهنده را بسختى و مشقت افكند و اين مشقّت يا به دليل ضعف
نيروى فاعل و يا ضعف وسيله كار و يا به دليل ناتوانى علمى است كه فاعل از تصوّر
آنچه مىبايست انجام دهد داشته است، و خداوند از تمام اين امور پاك و منزه است،
زيرا ضعيف بودن خداوند در هر يك از اين سه مرحله لازمهاش نيازمندى است، و حق
تعالى غنّى بالذّات و بى نياز است؛ و هر يك از عوارض امور فوق نيز از خداوند بدور
است؛ زيرا هر يك از موانع علوم و نفوذ آنها بر ذاتى مستلزم وجود جايگاه و مثليّت
بر خداوند مىشود. در صورتى كه ذات بارى تعالى از مكان و مثل و مانند داشتن پاك و
منزّه است. (با توضيح فوق روشن شد كه كلفت و مشقّتى بر حق تعالى عارض نمىشود)
امّا دليل عدم خستگى و ملال خداوند اين است، كه مفهوم ملال و