نياورده است به اين دليل است كه در بسيارى
از موارد گمان به چيزى مىرود كه جايز نبوده و مطابق با واقع نمىباشد چنان كه
گاهى نسبت به بعضى افراد گمان امر قبيحى داده مىشود، و آنها از اين نسبت آزرده
خاطر مىشوند. حال اگر اين گمان صادقى نباشد، شباهت پيدا مىكند به سنگ زدنى كه
موجب آزار شود.
2- عقد عزيمات اليقين: تصميمى نفسانى كه از روى يقين كامل باشد.
3- و مسارق ايماض الجفون: چون چشم انسانى، در درخشش و جلا به هنگام
باز و بسته شدن پلكها به برق شباهت دارد، لفظ «و ميض» را براى آشكار شدن و لفظ
«مسارق» را براى محّل بيرون آمدن استعاره به كار برده است.
4- لفظ «اكنان» را براى قلوب به لحاظ مخفى داشتن رازها و لفظ
«غيابات» را براى امور غيبى استعاره گرفته است. وجه مشابهت در اين است كه دلها
بسان خانه، نگاهبان امور نهفته در خود هستند. و تاريكيها از درك امور قابل رؤيت
مانع مىشوند چنان كه پردهها از ديدن آنچه در داخل آنهاست درك انسانى را باز
مىدارند.
5- مصائف الذرّ و مشاتى الهوامّ. مقصود از لانهها و آشاميدنگاههاى
تابستانى و زمستانى حشرات و جنبندگان كوچك، زير زمين مىباشد كه آنها را از گرماى
تابستان و سرماى زمستان حفظ مىكند. و منظور از: رجع الحنين من المولهات، آهنگ
حزين گريه مادر فرزند مرده است كه در فقدان از دست دادن عزيزش ناله بر مىآورد.
6- و لائج غلف الأكمام. در عبارت فوق كلمه «غلف» به اكمام اضافه شده
است، و اين اضافه جالبى است زيرا به هر «كمّى» غلاف گفته مىشود ولى هر غلافى «كم»
به حساب نمىآيد. بنا بر اين رواست كه مفهوم عامّ با اضافه شدن به بعضى از جزئياتش
تخصيص بيابد. (بعبارت روشنتر) غلاف مفهوم عام دارد و «كمّ» مفهوم خاصى وقتى كه
غلاف را به «كم» كه خاص است و معناى همان غلاف را هم دارد اضافه كنيم معناى غلاف
تخصيص مىيابد. يعنى خداوند بر