الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ
قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ
مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ[1]. پس
آگاهى بر حقيقت ابتلاء فوايدى را بدنبال دارد امّا اين كه چرا روزى بدين سان يعنى
كم و زياد و ... تقسيم مىشود، و عمر طولانى و يا كوتاه است و عواقب و تبعات هر يك
كه عبارت از سختى و دشوارى و يا آسانى و يا حزن و اندوه و خوشحالى باشد پديد
مىآيد، علل و اسبابى دارند كه بر تحقيق كنندگان پوشيده است و به قضاى الهى و
اراده خداوند موكول مىشود.
پس آنچه خير و نيك شمرده شود داخل در اراده كلى حق تعالى كه همانا
خير مطلق بالذّات است مىباشد و آنچه شر و بدى به حساب آيد بالعرض داخل در قضاى
الهى است آن طورى كه در محلّ خود اين حقيقت شرح و توضيح گرديده و دانسته شده است
«و نيازى به تطويل و تفصيل بيشترى نيست».
(17709- 17461)
فصل سوم در ستايش حق تعالى است به اعتبار اين كه او داناى به همه
چيز است،
از جمله جزئيّات علم خداوند اين است كه نهفته و باطن اشخاص را
مىداند و بر جنين، رحم و نطفه در اسلاب آگاهى دارد.
در كلام امام (ع) كه فرمود: عالم السّر من ضماير المضمرين تا ناشئة
خلق وسلالة الفاظ مشكلى وجود دارد كه ذيلا به شرح آنها اشاره مىكنيم.
1- فرمود: خواطر رجم الظّنون؛ چون گمان باطنى انسان به مظنونى تعلّق
مىگيرد كه ممكن است حقيقت نداشته باشد، در اين صورت اين تعلّق شباهت، به رجم و
سنگ اندازى بيجا پيدا مىكند، به همين لحاظ لفظ رجم را، براى گمان استعاره به كار
برده است. در باره اين كه چرا كلمه علم را بجاى ظن و گمان
[1] سوره بقره (2) آيه (155 و 156 و 157): صابرين را نويد آمرزش
بده آنان كه هرگاه مصيبتى بدانها رو مىآورد مىگويند بازگشت ما به سوى خداست از
جانب پروردگارشان رحمت خداوند بر اينان باد هدايت يافتگان همينان هستند.