فرشتگان دارند اين است كه وسيله افاضه جود و
بخشش حق تعالى بر استحقاق دارندگان جود هستند، و در مواردى هم كه خداوند آنها را
سبب افاضه جود قرار ندهد، مستقيما شيئى مورد اراده را ايجاد مىكند؛ فرشتگان
ادّعاى قدرتمندى بر ايجاد پديدهها را ندارند. به اين دليل كه دقيقا قدر و منزلت و
نسبت خود را به ذات خداوندى مىشناسند و خداوند آنها را از شرّ نفس فرمان دهنده
ببدى كه منشأ مخالفت فرمان و خروج از اطاعت الهى است پاك و منزّه داشته است.
(16546- 16531)
7- قوله عليه السلام: جعلهم فيما هنا لك إلى قوله و نهيه:
يعنى فرشتگان در جايگاه خود در محضر قدس پروردگار قرار دارند. به تمام
حالات و ويژگى زندگى فرشتگان در خطبه اوّل اشاره شد، (براى حضور ذهن به همان جا
رجوع شود).
(16561- 16547)
8- قوله عليه السلام: و عصمهم الى قوله مرضاته
(چنان كه واضح و مبرهن است) منشأ تمام شكوك و شبهات و انحراف از راه
خدا درگيرى نفس امّاره با عقل و كشيدن نفس امّاره عقل را به راه باطل است. چون
فرشتگان از نفس فرمان دهنده ببدى، پاك و مبرّا هستند. بنا بر اين معصومند و از
پيروى نفس و فرمانبردارى آن، و انحراف از راه حق به راه باطل ممنوع مىباشند.،
مقصود از مدد گرفتن فرشتگان از فوايد يارى حق، فزونى آنها در كمالات بر ديگران، و
ادامه اين فوايد بلحاظ دوام وجود خداوند مىباشد.
(16567- 16562)
9- قوله عليه السلام: و اشعر قلوبهم تواضع إخبات السّكينة:
امام (ع) لفظ «تواضع و استكانت» را از حال فرشتگان استعاره آورده
است. بدين معنى كه فرشتگان. به ذلّت نيازمندى و امكان حاجت به بخشش خداوند، و
مغلوب بودن در برابر عظمت حق تعالى اعتراف دارند و اين اعتراف و اقرار به نيازمندى
را، شعار لازم ذات خويش مىدانند، و يا عميقا اين نيازمندى و حاجت را درك مىكنند.
در صورتى كه «أشعر» را بمعناى درك و فهم بگيريم.