(14722- 14677) در اين بخش از خطبه امام (ع) پارهاى از صفات بدكاران
را در مقابل صفات نيكوكاران كه در بخش قبلى خطبه بيان كرد. بر مىشمارد، و در آغاز
به اين ويژگى كه نادان خود را دانشمند مىنامد او را نكوهش مىكند؛ به اين دليل كه
جهالت و نادانى سختترين فتنه، و براى دين بزرگترين فساد است، زيرا تباهكارى شخص
نادان بديگران نيز سرايت مىكند.
امام (ع) براى اشخاص بد كار صفاتى را به شرح زير بيان فرموده است:
1- با اين كه عالم نيست، خود را دانشمند مىنامد تا رياستى به دست
آورد و يا ثروت و مالى بيندوزد. چنين افرادى در ميان مردم بقدرى فراوانند كه علما
در بين آنها ناشناخته مانده و گمنام هستند.
2- فاسقان، نادانيها را از نادانان، و گمراهيها را از گمراهان
گرفتهاند.
كلمه «جهائل» در عبارت امام (ع) جمع جهالت است و مقصود امام از
(جهائل) جهل مركب مىباشد. اعتقادى كه مطابق با واقع نباشد جهل مركب است. به دليل
همين جهل مركّب نادان خود را عالم مىپندارد.
نسبت دادن اقتباس به جهل نسبت مجازى است، زيرا از اين جهت كه جاهل
جهل را از اشخاص نادان مىآموزد، شباهت به علم پيدا كرده است؛ چون گمراهى انحراف
از راه راست و طريق حق مىباشد، از لوازم جهالت و نادانى است.
امام (ع) به دنبال كلمه «جهّال» عبارت «ضلّال» را بيان كرده تا تأكيد
بيشترى بر جهالت و گمراهى باشد، زيرا پيروى كردن از نادانان منحرف، هرگاه ريشه
اعتقادى داشته باشد ثبوت و رسوخ بيشترى در نفس انسانى داشته، و با جهالتهاى ديگر
فرق مىكند.
3- اهل فسق براى مردم دامهايى با ريسمان فريب و گفتار دروغ
گستردهاند.
امام (ع) لفظ «دام و ريسمان» را براى فريب كارى دانشمندان غير متعهّد
استعاره