و مقرّر است. اين اختصاص يا بىبهره و نصيب،
همان است، كه در آيه كريمه وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ
إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ[1] توضيح داده شده است.
مقصود از آسمان بلنداى بخشش خداوندى و زمين عالم كون و فساد است. كه
از باب استعاره به كار گرفتن، دو لفظ محسوس (آسمان و زمين) براى دو معناى معقول
(بخشش و نابود شونده) در فرموده حضرت منظور شده است.
وجه استعاره در هر دو موضع «آسمان و زمين» و مشاركت معنى آنها، به
ترتيب در بلندى و پستى مكان و مقام است، و با توجّه به معنى استعارهاى، معناى
حقيقى، آسمان و زمين در فرموده آن حضرت (ع) منظور نيست. گذشته از اين براى نزول
سمت و جهتى لحاظ نمىتوان كرد، كه بعدا نزول امر باشد. زيرا لازمه آن، تعيين
جايگاه و مكان، براى خداوند است، و خداوند بلند مرتبهتر از آن است، كه برايش مكان
و جايگاهى تصور شود.
معنى سخن حضرت به صورت استعاره همان بود كه شرح شد، گر چه در نظر
گرفتن معناى حقيقى آسمان و زمين، با تأويل و توجيه ديگرى هم محتمل به نظر مىرسد.
بدين سان، كه چون گردش فلك از جمله شرايط معدهاند كه بواسطه آن پديدههاى نو، در
زمين پديد مىآيند، پس آسمان به اين توجيه، مبدأ حدوث و نزول امور است.
اما تشبيه حضرت تقسيم روزى را، در ميان بندگان خدا به ريزش باران، به
اين دليل است كه: به دست آمدن روزى، و فراهم ساختن زندگى، خانواده و نظاير آن نصيب
هر كس از اين امور، كم يا زياد، گوناگون است؛ چنان كه بارندگى به نسبت هر يك از
مزارع و اراضى مختلف است.
اين عبارت حضرت على (ع) نيز از باب تشبيه معقول، به محسوس است.
[1] سوره حجر (15) آيه (21): هيچ امرى وجود ندارد جز آن كه
گنجينههاى آن در نزد ما است ولى ما آن را به اندازه معلوم نازل مىكنيم.