و بهشت تلاش كنند و به كمتر از آن راضى
نشوند؛ و جهنّم نيز به عنوان كيفر و عقاب كفايت مىكند كه انسان از خداوند بترسد،
براى خوف از خدا نياز به عامل ديگرى جز دوزخ نيست. و براى انتقام گرفتن از ستمگران
و يارى دادن به ستمديدگان خداوند كفايت مىكند، يعنى همين كه انتقام به دست خداوند
باشد، براى ترسيدن ظالمان، و يارى جستن مظلومان بس است و نياز به عامل ديگرى نيست.
و كتاب خدا بعنوان حجت و خصم بدكاران كفايت مىكند تا همگان را تحت تأثير قرار
دهد، و بر عليه كسانى كه از احكام دستوراتش پيروى نكنند شهادت دهد. نسبت دادن حجّت
و خصم به كتاب خداوند نسبت مجازى است و تمام كلمات منصوب، در جملات فوق بعنوان
تميز به كار رفتهاند.
(13476- 13440)
قوله عليه السلام: اوصيكم بتقوى اللّه
امام (ع) به سه اعتبار مجددا مردم را به پرهيزگارى تشويق مىكند.
1- چون مردم را از كيفر آخرت بيم داده است، ديگر عذرى نخواهند داشت.
2- با دلايل روشن و براهين واضح، حجّت را بر آنها تمام كرده است 3-
از دشمنى ابليس و خصومت او همگان را بر حذر داشته است.
هر چند معناى ابليس در خطبه قبل توضيح داده شد، امّا امام (ع) در اين
خطبه ويژگيهايى را براى شيطان ذكر كرده است كه ذيلا به شرح آنها مىپردازيم.
الف: او مخفيانه در سينهها نفوذ مىكند، مقصود نفس امّاره است كه
همواره به بدى دستور مىدهد. لفظ «سينه» را مجازا در وسوسههاى باطنى به كار
بردهاند. از باب ذكر مكان و اراده متمكّن.
ب: در گوشها به صورت نجوا سخن مىگويد: اشاره به چيزهايى است كه بعضى
از شياطين انس سر بگوشى كرده حرفهاى بيهوده و غرور و فريبكارى را بديگران تلقين
مىكنند. شرح اين موضوع در خطبه اول نيز داده شده است.
ج: شيطان گمراه كننده است؛ يعنى مردم را از پيمودن راه حق باز
مىدارد