پس اى بندگان خدا در راه هدفى كه براى آن
آفريده شدهايد، خويشتن دار باشيد (او شما را براى انجام عبادت و اطاعت آفريد، او
را عبادت كنيد) و بدانسان كه شما را از خود بر حذر داشته است از او بر حذر باشيد؛
تا آنچه براى شما مهيّا داشته مستحق آن شويد. چه وعده خداوند صدق است و از هول
قيامتش بيمناك باشيد.»
[شرح]
(12938- 12932)
در كلام امام (ع) كه فرمود: فيا لها امثالا صائبة و مواعظ شافية،
واژه «امثالا و مواعظ» به عنوان تميز منصوب است. مثال درست آن است كه
با مورد مثل مطابقت داشته باشد. و مقصود از شافى بودن موعظه اين است كه در دلها
تأثير بگذارد و بيمارى نادانى و اخلاق پست را از ميان ببرد و شخص موعظهپذير را
بخدا بازگشت دهد تا به پيشگاه حق تعالى تضرّع و زارى كند.
(12951- 12939)
عبارت حضرت كه: لو صادفت قلوبا زاكية و اسماعا واعية و آراء عازمة
و البابا حازمة؟
مقصود از «زكاء قلوب» آمادگى دلها به اين هدايت يابى و تقرّب بخداست،
و «وعى اسماع» درك و فهم و هدايتى است كه از راه شنيدن نصيب انسان مىشود. اين كه
چرا سماع را به واعيه توصيف كرده است سرّش اين است كه شنيدن ظاهر معنى، انسان را
به حسّ منتقل و از مرحله حسّ به مرتبه خيال و تصوّر معناى كلّى مىرساند منظور از:
«عزم آراء» همّت گماشتن به امرى است كه ثابت و پايدارى لازم داشته باشد، و «حزامة
الألباب» نيك انديشى در انتخاب و گزينش مىباشد. روشن است كه اين صفات سه گانه
«زكاء- وعى و حزامة» از اسبابى است كه موعظته با آنها سودمند مىشود.
(13017- 12952)
قوله عليه السلام: فاتقو اللّه الى قوله ... مقامه
اين فراز انسانها را به تقوايى همچون تقواى كسى كه واجد صفات زير
باشد امر مىكند:
1- تقواى كسى كه با شنيدن دستورات حق خشوع پيدا كند، يعنى قلبش