امّا از جهت گفتار و كردار امام (ع) در رابطه قتل عثمان، گواهى در
اختيار نداشتند و اگر روزنهاى براى تهمت زدن در دستشان بود در طول تاريخ باثبات
مىرساندند و حتما خبرش بما رسيده بود.
هر چند در ظاهر كلام و عمل حضرت ابهاماتى وجود داشت كه افراد جاهل و
نادان مىتوانستند حمل بر قتل عثمان نمايند ولى حضرت مىفرمايد اينها صرفا حدسياتى
هستند كه بايد براى اعتبار يافتن، بر كلام خدا عرضه شوند، چنانچه قرآن اين حدسيات
را به عنوان دليل قبول كرد مورد قبول است در مورد گفتار روايتى از امام (ع) نقل
شده است، كه از آن بزرگوار در مورد قتل عثمان سؤال شد. در پاسخ فرمودند: «خدا
عثمان را كشت و من با او بودم.»
در مورد عمل و رفتار به هنگام كشته شدن عثمان امام (ع) از خانه خارج
نشد، از ظاهر اين روايت و بيرون نيامدن حضرت از خانهاش فهميده مىشود كه در قتل
عثمان دست داشته است.
امام (ع) در ردّ اين توهّم مىفرمايند: اين حدسيّات بايد بر كلام خدا
عرضه شود، آيا قرآن امور گمانى را دليل قطعى و برهانى مىداند.
امّا در مورد اعتقاد و رأى حضرت بر قتل عثمان، اصولا كسى از نيّت و
قلب انسان جز خدا آگاه نيست خداوند خيرانديشى و يا بدانديشى انسانها را مىداند و
آنها را مكافات مىدهد. بنى اميّه كه از قلب و اعتقاد امام آگاه نبودند چگونه آن
حضرت را متّهم به قتل مىكردند؟ با توضيح فوق روشن شد، كه از لحاظ گفتار كردار و
اعتقاد بنى اميّه حق نداشتند كه امام (ع) را متّهم به قتل كنند.