امام (ع) لفظ «لسان» را از باب اطلاق اسم سبب بجاى مسبّب براى وعظ
مجاز آوردهاند.
(11953- 11935)
قوله عليه السلام: أنا حجيج المارقين:
منظور از «مارقين» تمام كسانى هستند كه از دين خارج شده باشند و
مقصود از «خصيم المرتابين» يعنى آنان كه با شكّ و شبهه و بدون دليل قتل عثمان را
به آن حضرت نسبت مىدادند. قول ديگر اين است كه مراد شك كنندگان در باره درستى دين
يعنى منافقان مىباشند.
قوله عليه السلام: و على كتاب اللّه تعرض الأمثال الى آخر اين فراز
از سخن امام (ع) اشاره به دليلى است كه بر عليه آنها اقامه كرده و به علّت اين
تهمت نادرست آنها را خصم و دشمن خود مىداند. شرح استدلال كلام حضرت چنين است.
هر عمل منكرى كه از انسان صادر شود، بايد نشانهاى از گفتار، كردار و
يا اعتقاد بر صدور آن وجود داشته باشد. در مورد اتّهام بنى اميّه و نسبت قتل به
امام (ع) بايد گواهى از گفتار يا كردار و يا نيّت باطنى آن حضرت بر ارتكاب قتل، در
دست بنى اميّه مىبود تا مىتوانستند ادّعا كرده آن بزرگوار را متّهم نمايند، و
چون بنى اميّه شاهدى كه حاكى از اثبات ادّعايشان باشد، در اختيار نداشتند و
[1] سوره حجرات (49) آيه (12): برخى ظن و پندارها معصيت است ... و
هرگز غيبت يكديگر را روا مداريد آيا دوست داريد كه گوشت برادر مرده خود را بخوريد.
[2] سوره حجرات (49) آيه (12): برخى ظن و پندارها معصيت است ... و
هرگز غيبت يكديگر را روا مداريد آيا دوست داريد كه گوشت برادر مرده خود را بخوريد.
[3] سوره احزاب (33) آيه (58): و آنان كه مردان و زنان با ايمان را
بىتقصير بيازارند بترسند كه دانسته گناه و تهمت بزرگى را مرتكب شدهاند.