4- خداوند جايگاه پيامبر (ص) را در نزد خود
قرار دهد. يعنى جايگاه مباركى كه وعده داده به وى ارزانى دارد. چنان كه پيامبر نيز
دستور دارد كه عرض كند: قل ربّ انزلنى منزلا مباركا.
5- خداوند نورانيّتى را براى پيامبر (ص) تمام گرداند مقصود از «نور»
روشنائى بعثت است. كه در اين صورت، منظور از اتمام نور انتشار آن در قلب جهانيان
مىباشد. و يا آن روشنايى كه در جوهر ذات پيامبر وجود داشته و مقصود از اتمام نور،
فزونى كمال پيامبر (ص) خواهد بود.
6- خداوند پاداش رسالت پيامبر را قبول شهادت و پذيرش تقاضاهايش قرار
دهد.
در عبارت امام (ع) كلمه «مقبول» مفعول دوّم و «ذا منطق» به عنوان حال
در جمله منصوب آمده است. قبول شهادت پيامبر (ص) كنايه از كمال خوشنودى خداوند از
آن حضرت مىباشد چه شهادت كسى قبول مىشود كه حرفش را پذيرفته باشند، و لزوما چنين
كسى از رذايل اخلاقى كه موجب خشم خدا شود به دور است.
ممكن است قبول شهادت كنايه از اين باشد، كه مشاهدات پيامبر (ص) از
اعمال امّتش به دور از آميختگى به اشتباه و توهّمات است و كلام پيامبر در شفاعت و
جز آن مورد قبول خداوند واقع شود.
منظور از كلام حضرت كه نبىّ اكرم داراى منطق عدل بود، اين است كه
هرگز در كردار و گفتار از حق عدول نمىكرد و ستمى روا نمىداشت. و معناى «خطبته
فصل» كه براى پيامبر آورده يعنى حق را از باطل جدا كرد.
تمام ويژگيهايى كه امام (ع) براى پيامبر برشمرد، هر چند از نظر معنى
مختلفاند ولى به يك حقيقت كه همانا فزونى كمال و تقرّب آن بزرگوار، بخداوند باشد،
باز مىگردند.