(منسر): به كسر ميم و فتح سين، بخشى از سپاه كه تعدادشان صد تا دويست
نفر بيش نيست پيشقراولان، مقدمة الجيش.
[ترجمه]
«اى بىوفا مردم) تا كى با شما نرمى و مدارا كنم مانند شتردارى كه با
شتران جوان خود (كه عادت بار بردن ندارند و تازه بر پشتشان بار نهند و كوهانشان از
بار سنگين كوبيده و زخم شود) مدارا مىكند و يا مانند لباس كهنهاى كه مرتّب پاره
مىشود از هر طرف آن را بدوزند از ديگر سو دريده گردد، با شما رفتار كنم (از هر سو
شما را جمع كنم از ديگر سو پراكنده مىشويد كنايه از عدم احساس مسئوليت و فرار از
وظيفه است كه كوفيان به بهانههاى واهى، دعوت آن حضرت را در مقابله با دشمنان
نمىپذيرفتند، و از رفتن به جهاد خوددارى مىكردند).
وحشت شما از دشمن چنان است كه هرگاه لشكرى از لشكرهاى شام بر شما
بتازد هر يك از شما در خانه خود را بسته همچون سوسمار و يا كفتار، در سوراخ و
لانههاى خود پنهان مىشويد.
به خدا سوگند، خوار و ذليل كسى است كه شما او را يارى كنيد، (چون در
معركه كارزار او را تنها مىگذاريد) هر كس به پشتيبانى شما به سوى دشمن تيراندازى
كرد، دشمن را با تير بدون پيكان هدف قرار داده است.
به خدا سوگند، شما در خانهها بسياريد و در زير پرچم براى رفتن به
جهاد اندك و ناچيز مىباشيد. من مىدانم كه چه چيز شما را اصلاح، كجى و
نادرستىتان را، راست مىكند (با ديكتاتورى، شلّاق و زندان كار مىكنم كه در اطاعت
و فرمانبرى تامّل نكنيد) ولى به خدا سوگند اصلاح شما آن قدر مهمّ نيست. كه به خاطر
آن نفس خويش را تباه سازم و (فرداى قيامت مورد سؤال قرار گيرم).
خداوند شما را خوار و ذليل و بىآبرو كند. عظمت و بزرگى، بهره و
نصيبتان را نابود سازد شما حق را به اندازه باطل نمىشناسيد، و باطل را باندازه حق
زير پا نمىگذاريد (چه مردم فرومايه و پستى هستيد)»