اين دو صفت «مأمول» و «مرهوب» دلالت بر كمال
ذات و عموميّت فيض و بخشندگى خداوند داشته، و بيان كننده اين حقيقت هستند. خداوند
از نعمتهايى كه به بندگان ارزانى مىدارد، هدف خاصّى براى خود ندارد، بلكه اقتضاى
ذات او اين است، هر موجودى كه استحقاق فيضگيرى داشته باشد چون وجود او، جود مطلق،
و بخشش همگانى است، فيوضات خود را بر فيض گيرنده، عطا مىفرمايد. شرح مطلب اين است
كه، هرگاه براى بندهاى از بندگان، عذاب و پيشامد ناگوارى پديد آيد، آماده آمرزش
خواهى و شكرگزارى مىشود، تا خداوند آمرزش و غفران را بوى افاضه كند و عذاب از او
برطرف شود. با وجودى كه نعمتهاى الهى در مورد چنين بندهاى فراوان است، انتظارش
اين است كه خداوند او را مورد عنايت قرار دهد، چه تنها خداوند است كه مىتواند
آرزوهايش را برآورد و از او رفع مشكل كند، عذاب و سختيها را برطرف كند و نعمتها را
بر بندهاش استمرار بخشد، بنا بر اين، بخشندگى و آمرزش ويژه حق تعالى است.
خداوند در قرآن كريم به همين حقيقت اشاره فرموده است: وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ
إِلَّا إِيَّاهُ، در نعمت بخشيدن خداوند چنين است كه با وجود بىتوجّهى بندگان و
غفلت آنان از شكرگزارى، تنها اوست كه مشكلات را رفع و عذاب و سختيها را برطرف
مىكند. بنا بر اين با وجودى كه خداوند بر بندهاى خشم گرفته باشد، مىتوان به او
اميد بست و از وى نعمت خواست. در هر حال تنها او، آرى تنها او كمك دهنده است، و
گريزى از او جز به او نيست.
امّا ديگران كه مخلوق او هستند، در خشمشان آرزوى رحمت نبوده و هنگامى
كه نعمت دهند ترس از آنان همراه نعمت دهندگى نيست. هيچ موجودى نمىتواند هم مرجع
آرزو و هم مورد ترس، كه دو حالت متضادّند واقع شود.