دو جسم سخت و يا كندن چيز سختى ايجاد
مىشود، به وجود مىآيد. دو جسمى كه با يكديگر فاصله داشته، و بوسيله عاملى به هم
برخورد كنند، امواجى را در فضا به شكل دايره به وجود مىآورند، چنان كه هنگام
انداختن سنگى به داخل آب، امواج دايره شكلى در آب پديد مىآيد و به سمت كنارههاى
آب گسترده مىشود.
امواج ايجاد شده در فضا، به وسيله هواى مجاور به گوش مىرسد و هواى
داخل گوش را به حركت آورده و آن حركت مخصوص را، در داخل گوش، ايجاد مىكند، و بر
اثر اين حركت عصب گسترده بر صماخ گوش متأثّر شده، آن صدا را قوّه شنوايى در
مىيابد. و همين ادراك را شنوايى مىنامند.
با در نظر گرفتن اين معنا از حقيقت شنوايى، دانسته خواهد شد، كه
نيروى درك كننده صدا به لحاظ نزديكى، دورى، شدّت و ضعف، فرق مىكند. اگر صدا بسيار
ضعيف و يا بسيار دور باشد، موج قابل درك، در هوا به وجود نمىآيد؛ بنا بر اين به
صماخ گوش نرسيده و شنوايى حاصل نمىشود. اگر از معناى كلام امام (ع) كه
فرمودهاند: «گوشها از درك اصوات لطيف، كر بوده و صدايى كه بلند است و از راه دور
مىآيد نمىشنود!» سؤال شود: كه چرا حضرت كر بودن را به صداهاى لطيف و نشنيدن را
به صدايى كه بلند است نسبت داده است؛ در پاسخ مىگوييم: چون گمان بسيارى بر اين
است كه صداى بلند قابل شنيدن است، و به اين دليل شنيده نشده است كه هواى انتقال
دهنده صدا بگوش نرسيده باشد. امّا لازمه صداى آهسته اين است كه گوش آن را درك
نكند.
ناتوانى از درك را حضرت تشبيه كرده است، به آدم كرى كه صداها را
نمىشنود؛ لذا لفظ «الصمّ» را براى آن عاريه آورده است. امّا اگر صدا بسيار شديد و
بلند و نزديك به گوش باشد چه بسا كه گوش را كر كند. و اين به دليل كوبش سختى است
كه بر صماخ گوش وارد مىشود و زنجيره اتّصال شنوايى را مىگسلد، به طورى كه
استعداد و توان شنيدن و نيروى درك را در رسيدن به صماخ