نيرومندى است كه به تنهايى همه چيز را ايجاد
مىكند و از كمك خواهى و يارى طلبى ديگران در انجام كار بىنياز است. اين حقيقت جز
در مورد حق سبحانه و تعالى در باره ديگرى صادق نيست.
اطلاق قدرتمندى بر ديگران هر چند فى الجمله داراى قدرت باشند، ناقص
است، زيرا قدرت آنان بر انجام برخى امور ميسّر است، امّا در انجام بسيارى از امور
ناتوانند و به آن دسترسى ندارند؛ هر چند به اين افراد ايجاد و ساخت چيزهايى نسبت
داده مىشود ولى آنها صلاحيّت تمام اختراعات را ندارند. آرى اينان واسطهاند ميان
قادر اوّل سبحانه تعالى و آن شيء مورد اختراع، آن هم نه بطور استقلالى و ذاتى، و
بدون توجّه به امداد خداوندى كه در جاى خود توضيح داده شده است، بلكه آن را با
يارى خداوند و امداد غيبى انجام مىدهند.
بنا بر اين هر قدرتمندى ذاتا نيازمند و درمانده و نسبت به امورى كه
توان انجام آن را ندارد ناتوان است و براى انجام كارهايى كه در محدوده قدرت اوست
به قدرت مطلق نياز دارد و از مبدأ قدرت بايد توان كار را بگيرد. منشأ نيرو آن قادر
مطلقى است كه هيچ چيز نمىتواند او را درمانده كند و هيچ كس توان مخالفت با او را
ندارد.
(10901- 10885)
7- قوله عليه السلام: و كلّ سميع غيره يصمّ عن لطيف الاصوات و
يصمّه كبيرها و يذهب عنه ما بعد منها:
«هر شنوندهاى جز خداوند، از شنيدن صداهاى لطيف ناشنواست و گوش او
را، صداهاى بلند و شديد، كر مىكند و صداهاى دور و با فاصله بدون شنيدن از آن
مىگذرد.»
حسّ شنوايى در حيوان، نيرويى است كه از مغز، به عصب ثابت صماخ گوش كه
مانند پوست طبل گسترده است، مىرسد. اين عصب صماخ وسيله به كار رفتن همين نيروست.
صدا كيفيّتى است كه از تموّج حركت شديد هوا كه يا بر اثر برخورد