گفتار، از خداوند استدعا مىكنند كه از سه
چيز آن حضرت را خلاصى بخشد.
1- شادى فراوان به نعمتهاى دنيا و توسعه بيش از حد آن، زيرا داشتن
مال دنيا و شاد بودن از آن، موجب دوست داشتن است و لازمه آن هلاكت هميشگى است.
2- خداوند، اجازه ندهد كه به يك فايده از فوايد طاعت و بندگى بسنده
كنم [1]. فعل «لا يقصر» به معناى كوتاه آمدن و
بسنده كردن، به كار رفته است، به مثل گفته مىشود «قصرت هذه الغاية بفلان» اين
نتيجه در فلان شخص محدود شد، وقتى كه آن شخص به مقصود دست نيابد.
3- پس از مرگ پشيمانى و اندوهى بر من نباشد. اين تقاضا به منظور از
بين رفتن اسباب پشيمانى و ندامت است، پيروى هواى نفس و عدول از فرمانبردارى
خداوند، در قيامت وسيله پشيمانى و اندوه مىشود حفظ و حراست فقط از جانب خداوند
ممكن است.
[1] به نظر مىرسد كه در متن سخن امام منظور از واژه «غاية» هدف
دنيوى و غير عبادى باشد در حالى كه ظاهر عبارت شارح، آن را هدف عبادى گرفته و براى
اطاعت و بندگى هدفهائى قائل شده است.