بكشم، هر چند وزر و وبال اين گناه در قيامت
بر خود آنهاست. (ولى من وظيفه دارم تا حد امكان، مبادرت بخونريزى نكنم)».
[شرح]
(10081- 10011) مىگويم (شارح) اين كلام حضرت با سخن سابق امام (ع)
مناسبت دارد، و دليل ايراد اين كلام در آغاز جنگ صفّين اين بوده است كه با وجود
اصرار شديد يارانش بر شروع جنگ، چند روزى حضرت آنها را از شتابزدگى در باره كارزار
با مردم شام بازداشت. تعلّل حضرت در جنگ، اين توهّم را براى اصحابش پيش آورد كه، امام
(ع) قصد جنگ ندارد. بعضى پا را از اين فراتر نهاده به آن بزرگوار نسبت عجز و
ناتوانى داده گفتند كه از مرگ مىترسد و گروهى ديگر گفتند:
در باره جنگ با مردم شام مردّد و مشكوك است.
امام (ع) شبهه دسته اول را كه مىگفتند: تمام اين امروز و فرداها به
دليل كراهت داشتن از مرگ است چنين جواب دادند: به خدا سوگند، باكم نيست كه من بر
مرگ وارد شوم و يا مرگ به سوى من آمده و بر من وارد شود. درستى اين ادّعا را حضرت
با سوگند به نام مقدس حق تعالى تأكيد كردهاند، پر واضح است كه شخص عارف از مرگ
پرهيزى ندارد، به ويژه نفس مقدس آن بزرگوار، چنان كه در اين باره قبلا توضيح
داديم.
نسبت وارد شدن در مرگ و خارج شدن مرگ به سوى انسان نسبت مجازى است كه
از باب تشبيه مرگ به حيوانى خطرناك آورده شده است. پس از پاسخ شبهه دسته اول، به
جواب دسته دوّم پرداخته كه مىگفتند: در باره جنگ با مردم شام ترديد دارد.
حضرت مىفرمايند: به خدا سوگند، تأخير در باره جنگ به دليل هدايت
مردم شام صورت مىگيرد، توضيح بيان امام (ع) اين است: هدف اصلى پيامبران و اولياى
خدا هدايت مردم به راه راست و بيرون آوردن آنها از تاريكى جهل و