دو صفت تأكيد فرمودهاند: 1- هجوم مردم را
به ازدحام شتران تشنه، هنگامى كه ساربان آنها را براى آب رها مىكند تشبيه كرده،
جهت مشابهت، شدّت ازدحام و هجوم آنها را قرار داده است. و نتيجه اين ازدحام را
گمان قتل خود و يا كشتن گروهى گروه ديگر را دانسته، و بدينسان شدّت ازدحام و هيجان
آنها را در تقاضايى كه داشتهاند بيان مىفرمايد.
(10010- 9972) سپس مىفرمايد: «ظاهر و باطن اين امر را بخوبى سنجيدم»
اين جمله امام (ع) به دلايلى كه موجب منع يارانش از تصميم فورى بر جنگ مىشده است،
اشاره دارد. و آن به كار گرفتن درايت و انديشه لازم در باره كارزار با آنها بوده
تا اين كه براى حضرت، خطر ترك قتال كه همانا كفر به آيين محمد (ص) بوده و يا اقدام
به جنگ و ريختن خون مسلمين روشن شود، زيرا انتخاب يكى از دو امر موجب خطر و خسران
بوده است. بدين توضيح كه: گزينش كارزار سبب بذل جان و هلاكت جمعى از مسلمين
مىشده، و از طرفى ترك جنگ، موجب مخالفت با فرمان خدا و دستور پيامبر اكرم (ص)
مىشده كه نتيجهاش كيفر دردناك جهنم بوده است. ولى چنان كه دانستى براى سعادت
دنيا ارزشى نيست و بدبختى دنيا به نسبت بدبختى آخرت در نزد خردمندان بويژه شخصيّتى
همچون امير المؤمنين (ع) ناچيز است نظر به همين خصوصيت و حقيقت است كه مىفرمايد:
«انتخاب كارزار براى من از انتخاب كيفر آخرت آسانتر و مرگ دنيوى به نسبت هلاكت
اخروى سهلتر مىباشد.»
حضرت لفظ مرگ را، براى ترس و سختيهاى دنيا و آخرت استعاره آوردهاند،
زيرا مناسبت ميان مرگ و هول و هراس سختى و شدّت است كه در هر دو وجود دارد.