پيشواى گمراهان است دوم آن كه حق و باطل را
درهم آميخته و باطل را بصورت حق جلوه داده است.
2- براى پيروان معاويه نيز دو رذيلت ذكر كرده: اوّل آن كه آنها نسبت
به دين، ياغى شدهاند؛ دوّم آن كه به دليل شبههناك بودن موضوع، آن قدر به دنبال
باطل رفتهاند كه جهلشان به صورت مركّب در آمده است. منظور حضرت از بيان رذائل
ايجاد تنفّر نسبت به آنهاست. جان كلام اين است كه به علت پوشيده ماندن حق بر آنان،
نادانى اصحاب معاويه تا بدان حد رسيده است كه گلوهايشان را هدف تيرهاى مرگ قرار
مىدهند. اين عبارت كنايه از آمادگى فراوان براى مرگ است.
حضرت مرگ را به شخصى كه سلاح جنگى بكار مىبرد تشبيه كرده، آن گاه
لفظ هدف را براى گلوى آنها به عاريه آورده است، گويا قصد اين بوده كه براى مرگ لفظ
تيرانداز را عاريه بياورد. بر اثر تبليغات معاويه و پوشيده ماندن حق بر آنان آماده
شدهاند كه گلويشان را هدف مرگ يعنى هدف تيرها و شمشيرها قرار دهند.