شويد. با تحقّق شهادت در دنيا بدو معنا زنده
خواهيد بود:
الف: نام نيكو و جاويدانى كه از شما باقى بماند از بين رفتنى نيست.
ب: زندگى لذّت بخش دنيوى در صورتى است، كه نظام حال و زندگى جامعه با
وجود پيشواى عدالتخواه و حفظ شريعت چنان كه بايسته است برقرار بماند و اين ميسّر
نخواهد بود مگر آن كه براى بقاى ديانت خود را در گرداب حرب افكنده و برخى به شهادت
رسند، در اين صورت چون ديانت باقى است آرمان جهادگران نيز باقى است.
واژه «مرگ» در عبارت حضرت به صورت قضيّه مهمله به كار رفته، هر چند
بعضى از جهادگران به شهادت مىرسند قابل صدق بر تمام افراد نيز هست.
محتمل است كه منظور زندگى آخرت باشد، بدين معنا كه بقاى هميشگى در
مراقبت به وظيفه خداوندى است و زندگى تام و تمام در بهشت ميسّر است، چنان كه
خداوند تبارك و تعالى فرموده است: وَ لا تَحْسَبَنَّ
الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ
يُرْزَقُونَ[1] ميان دو واژه «مذلّة و محلّة» «دماء و
ماء» مقهورين و قاهرين در عبارت حضرت از نظر فنّ سخنورى، اوّل سجع متوازى، دوّم
سجع مطرّف، و سوّم مقابله است.
(9692- 9676) چهارمين فراز سخن حضرت كه مىفرمايند: «كه آگاه باشيد،
معاويه تعداد اندكى فريب خورده را پيشوايى مىكند، و چنان حق را بر آنها پوشيده
داشته كه در جهل مركب گرفتار شدهاند، و آمدهاند تا گلوهايشان را هدف تيرهاى مرگ
قرار دهند» داراى ظرافتهاى خاصى به ترتيب زير است:
1- با بيان اين مطلب براى معاويه دو صفت زشت آورده است: اوّل آن كه
[1] سوره آل عمران (3) آيه (169): نپنداريد كه شهيدان راه خدا
مردهاند بلكه آنها زندهاند و در نزد خدا روزى مىخورند.