حضرت پس از توضيح اين كه چرا با ستمگران
مىجنگد، سه مطلب را تذكر داده است و به شرح زير توصيه مىفرمايد:
اول آن كه، انسانها را به تقوا و پرهيزگارى امر فرموده است.
دوّم مردم را، به پناه بردن از غضب خدا به رحمتش ترغيب كرده است.
سوم وظيفه اجتماع را پيمودن راه روشن عدالت دانسته و فرمان به سلوك
اين راه داده است.
در صفحات قبل روشن شد كه تقوا عبارت از ترسى است، كه موجب كنارهگيرى
انسان از امور منهيّه و منكر مىشود؛ به تعبير ديگر همان زهد حقيقى را تقوا گويند
و حضرت به تقوا و وارستگى امر مىكند.
در توصيه دوّم، مردم را امر به فرار به سوى خداوند كردهاند، فرار به
سوى خدا، امر به توجّه و روى آوردن به سوى حق تعالى مىباشد، يعنى برگرداندن چهره
نفس و جان به سوى كعبه وجود واجب جانان، كه كنايه از دورى جستن از وسوسههاى
نفسانى و پناه بردن به الهامات رحمانى است. بايد توجّه داشت كه، فرار بندگان به
سوى خداوند متعال داراى مراتب و درجاتى است به ترتيب ذيل:
الف: فرار بنده، از بعضى آثار، به بعضى از آثار ديگر خداوند، چنان كه
از اثر خشم خداوند، به اثر رحمتش پناه بريم. خداوند، تضرّع و زارى مؤمنان را، چنين
حكايت كرده است: رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ
عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا ...[1]
از آيه شريفه چنين استفاده مىشود، كه مؤمنان، جز خداوند و افعالش
چيزى را نمىبينند، بنا بر اين از بعضى آثار، به پناه بعضى آثار فرار مىكنند.
[1] سوره بقره (2) آيه (286): اى پروردگار ما بيش از توانمان بر
ما باز نكن، از ما بگذر و ما را بيامرز و بر ما رحم كن.