گرفته با مشتى از حق در آميختهاند، بدين
هنگام شيطان بر دوستانش مسلّط شده آنان را فريب مىدهد. امّا كسانى كه از جانب خدا
برايشان خوبى و نيكى پيشبينى شده است، فريب شيطان را نخورده، آميختگى حق با باطل
موجب گمراهى آنان نگشته، و رستگار مىشوند»
[شرح]
(9584- 9563) آغاز آشوب و براه افتادن فتنهاى كه منجرّ به خرابى
جهان و فساد و تباهى آن شود، پيروى از هواى نفس و انديشههاى باطل، و دستوراتى است
كه جداى از فرامين و دستورات حق ابداع شود. با اين كه غرض از بعثت پيامبران و
آوردن شريعت، نظام بخشيدن به زندگى مردم در امور دنيا و آخرتشان بوده است.
بنا بر اين هر انديشه ابداعى، و يا هر نوع پيروى از خواست نفسانى كه
از محدوده كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) بيرون باشد، موجب بروز آشوب و از هم گسيختگى
نظام موجود جهان مىشود. مانند خواستههاى ستمگران تاريخ و خود رأيى خوارج نهروان
كه موجب فساد و تباهى شده است.
عبارت زيباى حضرت كه اگر باطل از آميختگى با حق رهايى مىيافت، حق
طلب، گمراه نمىشد، اشاره به اسباب و علل، همين انديشههاى فاسد دارد، مقدمات
ادلّهاى كه تباهكاران براى صحّت ادّعا و انديشههاى فاسد خود مىآورند، بر پايه آميختگى
حق با باطل است، (9595- 9585) امام (ع) درآميختن حقّ و باطل را به صورت دو قضيّه
شرطيّه متّصله، دليل مغلطه بدكاران، و فريب خوردن ساده- لوحان دانستهاند. امّا دو
قضيّه شرطيّه عبارتند از:
1- قضيّه شرطيّه اوّل اين كلام امام (ع) است: فلو انّ الباطل خلص من
مزاج الحقّ لم يخف على المرتادين «اگر باطل از آميختگى حق رهايى مىيافت، باطل بر
جستجوگر پوشيده نمىماند.» رابطه ميان آميختگى و پوشيده ماندن حق، يا باطل كاملا
روشن است، چه اگر زمينه شبهه بطور كلّى منتفى بود، حقيقت